گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد هجدهم
بخش دوم: سورهي غافر




اشاره
نشانههاي توحید و دلایل بطلان شرك عذاب رستاخیز و گفتوگوهاي دوزخیان نامهاي نیکوي الهی و پیام امیدبخش او داستان
برخی پیامبران و ماجراي مؤمن آل فرعون ، ص: 113
اول: سیماي سورهي غافر
اشاره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداي گستردهمهر مهرورز
شمارگان
در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرود آمده، و داراي 85 آیه، 1199 واژه و 4960 حرف است. « مؤمن » یا « غافر » سورهي
نزول
سورهي غافر، پنجاه و نهمین سوره در ترتیب نزول است (بعد از سورهي زُمَر و قبل از سورهي سجده) و اندکی قبل از هجرت فرود
.« حم اولی » و « الطّوْل » ،« مؤمن » ،« غافر » : آمده و چهلمین سوره در چینش کنونی قرآن است. نامها: نامهاي این سوره عبارتانداز
بخشندهي گناه و خطاپوش) یاد شده است؛ و به ) « غافر » آیهي سوم آن است که از خدا با صفت « غافر » سبب نامگذاري این سوره به
نامیده شده است و به مناسبت آیهي سوم که در آن واژهي « مؤمن » ، مناسبت آیهي 28 آن که داستان مؤمن آل فرعون در آن آمده
شروع « حم » فضل و رحمت فراوان) آمده است به این نام خوانده شده و از آن جا که اولین سورهاي است که با حروف ) « الطّول »
حم اولی خوانده میشود. » میشود
فضایل
در مورد فضیلت سورهي غافر از امام صادق علیه السلام روایت شده که ، ص: 114 سورههاي
ویژگی: «1» . گل قرآن است و خدا پیروي کنندهي و قرائت کنندهي اینسورهها را مورد رحمت قرار میدهد « حم » ( (هفتگانهي
صفحه 38 از 132
شروع شدهاند. « حم » سورهي غافر و 6 سورهي بعد با حروف مقطعهي
اهداف
هدفهاي اساسی این سوره عبارتانداز: 1. یادآوري توحید و اسماي حسناي الهی (یعنی نامهاي نیکوي خدا)؛ 2. یادآوري
رستاخیز.
مطالب
مهمترین مطالبی که در سورهي غافر به چشم میخورند عبارتاند از: الف) عقاید: 1. بیان نشانههاي توحید و دلایل بطلان شرك
3. تصویر ؛( 2. بیان اسمهاي نیکوي خدا که خوف و امید را در دل برمیانگیزد (در آیات 3 و 16 ؛( 79 و 81 ،65 ،61 ، (در آیات 13
49 و 72 ). ب) اخلاق: 1. دعوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به صبر -46 ،20 - عذابهاي قیامت و تهدید کافران (در آیات 18
2. دعوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به استغفار و تسبیح در صبح و شام (در آیهي 54 ). ج) ؛( و شکیبایی (در آیهي 54
35 و 54 ). ، ص: -30 ، داستانها: 1. گزارش از داستان موسی و فرعون و درگیري آنان (در آیات 23
4. اشارهاي به ؛(57 - 3. اشارهاي به داستان نوح (در آیات 31 ؛( 2. شرح مجاهدتهاي مؤمن آل فرعون (در آیات 27 و 55 115
5. اشارهاي به داستان یوسف علیه السلام (در آیهي 34 ). د) مطالب فرعی: 1. بیان اسرار ؛( داستان عاد و ثمود (در آیهي 31
3. گفتوگوهاي دوزخیان با ؛( سرنگونی قدرتهاي باطل و ستمگر؛ 2. دعوت به سیر و سیاحت در زمین (در آیات 21 و 82
.( در آیهي 60 ) «. مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را » 4. پیام روحبخش و امیدآفرین الهی که ؛( حافظان جهنّم (در آیات 49 و 50
*** ، ص: 117
دوم: محتواي سورهي غافر
نامهاي امید بخش خدا
قرآن کریم در آیات اول تا سوم سورهي غافر با اشاره به حروف مقطعه و نزول قرآن، هشت صفت خدا را بیان میکند و میفرماید:
3. حم* تَنزِیلُ الْکِتَبِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ* غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقَابِ ذِي الطَّوْلِ لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِ یرُ حا، میم. -1
فرو فرستادن کتاب (: قرآن) از جانب خداي شکستناپذیر داناست. (همان) آمرزندهي پیامد (گناه) و پذیرندهي توبه، سخت کیفر،
سرمایهدار، هیچ معبودي جز او نیست؛ فرجام (همه) فقط به سوي اوست. نکتهها و اشارهها: 1. در مورد حروف مقطعهي قرآن در
آغاز سورههاي بقره، آل عمران و ... بیان کردیم که این حروف نشان دهندهي آن است که قرآن از این حروف معمولی ساخته شده
است و با این حال کسی نمیتواند مانند آن را بیاورد و معجزه است و یا این که این حروف، اسراري بین خدا و پیامبر صلی الله علیه
اشاره به حمید « حاء » حکایت شده که « حم » و آله و یا اشاراتی به نامهاي خداست؛ همان طور که از امام صادق علیه السلام در مورد
که دو نام از نامهاي نیکوي خداست. 2. در این آیات به نزول قرآن از طرف خداي عزیز و دانا «1» اشاره به مجید است « میم » و
اشاره شده است. این دو صفت خدا با قرآن ارتباط دارد؛ چرا که عزّت خدا موجب شده قرآنی بفرستد که شکستناپذیر است و
علم خدا محتواي قرآن را به کمال علمی رسانده است؛ به عبارت دیگر، قرآن جلوهاي از عزّت و علم خداست. تفسیر قرآن مهر جلد
3. در این آیات مجموعاً از هشت نام و صفت خدا یاد شده که برخی صفات ذات و برخی صفات فعل هستند: هجدهم، ص: 118
اللَّه، عزیز، علیم، غافر (آمرزندهي گناهان)، توبهپذیر، مجازات کنندهي شدید، داراي نعمت فراوان و درازمدت، یکتایی و توحید در
صفحه 39 از 132
پرستش. 4. ممکن است بگوییم همهي این صفات الهی با نزول قرآن ارتباط دارد؛ چرا که قرآن جلوهاي از آمرزش و نوید دهندهي
توبهپذیري خدا و هشدارگر مجازات شدید اوست، همان طور که نعمتهاي فراوان خدا و یگانگی او و معاد را مکرر گوشزد
او یاد شده ولی قبل و بعد آن « مجازاتگري » میکند. 5. نکتهي جالب این است که در این آیات از یک صفت غضب خدا، یعنی
از چند صفت امیدآفرین یاد شده است. این نشان دهندهي آن است که لطف و رحمت خدا بر غضب او پیشی گرفته بلکه غضب او
در میان رحمت و نعمتش قرار دارد. 6. در این آیات اشاره شده که بازگشت همهي انسانها، بلکه همهي امور فقط به سوي
بخشنده و آمرزندهي گناهان) است و در ) « غافر » خداست و همه چیز در رستاخیر به سوي او بازمیگردد. 7. یکی از صفات خدا
هجرت و «3» ، تقوا و پارسایی «2» ، ایمان و عمل صالح «، قرآن کریم راههاي متعددي براي آمرزش معرفی شده است؛ همچون توبه
و پرهیز از گناهان «6» ( قرض نیکو به خدا دادن (یعنی کمک مالی به مردم کردن «5» ، انفاق و بخشش مخفی «4» ، جهاد و شهادت
، ص: 119 آموزهها و پیامها: 1. قرآن از همین حروف معمولی ساخته شده است (پس اگر .«7» بزرگ
میتوانید همانند آن را بیاورید). 2. قرآن فرو فرستادهي خدا و (جلوهاي از) صفات عالی اوست. 3. اگر چه خدا مجازات میکند،
ولی رحمت او مقدم است. 4. به آمرزشگري و توبه پذیري خدا امیدوار باشید، ولی از مجازات او غافل نشوید. 5. به یاد توحید و
معاد و نعمتهاي دراز مدت خدا باشید (و فقط او را بپرستید). *** قرآن کریم در آیات چهارم تا ششم سورهي غافر با اشاره به
6. مَا یُجَادِلُ فِی آیَاتِ اللَّهِ - سوابق اقوام سرکش و فرجام عذابآلود آنان در مورد فریبکاري کافران هشدار میدهد و میفرماید: 4
إِلَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَا یَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلَادِ* کَ ذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِن بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ کُلُّ أُمَّۀٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُ ذُوهُ وَجَادَلُوا
بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَ ذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابٍ* وَکَ ذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَۀُ رَبِّکَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحَابُ النَّارِ در آیات
خدا جز کسانی که کفر ورزیدند مجادله نمیکنند؛ پس رفت و آمد آنان در شهرها تو را نفریبد! پیش از آن (کافر) ها قوم نوح و
حزبهایی که بعد از ایشان بودند (پیامبران را) تکذیب کردند؛ و هر امّتی نسبت به فرستادهشان (سوء) قصد کردند، تا او را بگیرند؛
و به (سخنان) باطل مجادله کردند تا با آن حق را بلغزانند، و (لی) آنان را گرفتار (مجازات) کردم؛ پس کیفر (من) چگونه بود؟! و
اینگونه سخن پروردگارت بر کسانی که کفر ، ص: 120 ورزیدند، به حقیقت پیوست، که آنان اهل
در اصل به معناي تابیدن طناب و محکم کردن آن است و به کار کسانی که در برابر « جَ دَل وجدال » . آتشاند. نکتهها و اشارهها: 1
« مجادله » هم میایستند و مناظره میکنند و هر کدام میخواهند پایههاي سخن خود را محکم کنند و بر دیگري غلبه نمایند
میگویند. البته مجادله گاهی به مناظرههاي روشنگر و منطقی گفته میشود و گاهی به بحثهاي ستیزجویانه و برتريطلبانه که
که آیهي فوق به قسم «1» همراه با دلایل واهی و جهل و تعصب و غرور است. و در قرآن به هر دو قسم از مجادله اشاره شده است
دوم اشاره دارد. 2. در برخی احادیث از امام علی علیه السلام روایت شده که فرمودند: از مجادله و ستیر در گفتوگو بپرهیزید که
به معناي دگرگون « تقلّب » .3 «2» . اینها دلهاي برادران دینی را نسبت به همدیگر بیمار میکند و بذر نفاق را پرورش میدهد
کردن است و در این آیه به تسلّط و تصرف کافران بر مناطق و شهرهاي مختلف و رفت و آمد در آنها اشاره میکند که همراه با
نوعی قدرت نمایی است؛ یعنی مشرکان ثروتمند عصر پیامبر صلی الله علیه و آله با رفت و آمد و مانورِ قدرت و ثروت، مردم را
فریفتهي خود میکردند و گاهی برخی افراد همین قدرت سیاسی، اجتماعی و مالی را دلیل بر حقّانیت و قدرت واقعی آنان
میدانستند، که آیهي فوق هشدار داد که اینگونه نیست، بلکه این افرادِ به ظاهر ثروتمند و قدرتمند، در برابر قدرت و عذاب الهی
4. در جهان امروز نیز کافران از همین روش قدرتنمایی و تأثیرات ، ص: 121 «3» . بسیار ناتوان هستند
روانشناختی و جامعهشناختی آن بهره میبرند و مردم جهان را میفریبند؛ یعنی به وسیلهي سلسلهاي از تبلیغات، همایشها، دید و
بازدیدهاي سیاسی، مانورهاي نظامی و پیمانهاي سیاسی، نظامی و منطقهاي مردم را مرعوب و اهداف شوم خود را پیاده میکنند و
به استعمار و استثمار ملتها میپردازند. 5. در این آیات به سرنوشت عبرتآموز اقوام سرکش گذشته، همچون قوم نوح، عاد،
صفحه 40 از 132
ثمود، فرعون و لوط اشاره شده که به تکذیب پیامبرانشان پرداختند و حتی برخی از آنان همّت خویش را صرف آزار پیامبران
کردند و در این راه از مجادلات باطل هم استفاده کردند ولی فرجام آنان عذابآلود بود و همگی هلاك شدند. 6. کافران سرکش
در طول تاریخ از سه وسیله استفاده میکردند: اول، تکذیب و انکار پیامبران؛ دوم، توطئه براي آزار و نابودي مردان حق؛ و سوم،
تبلیغات و مجادلات مستمر براي گمراه کردن مردم. البته کافران و مستکبران عصر حاضر نیز از همین روشها براي مبارزه با رهبران
الهی استفاده میکنند؛ همان طور که در بیست سال اخیر در برابر انقلاب شکوهمند اسلامی از این روشها استفاده کردند. 7. در
آیهي اخیر به این سنّت و روش الهی در مورد کافران اشاره شده است که فرجام کافران عذابآلود خواهد بود. البته مسلم شدن
عذاب الهی براي کافرانی است که در گناه و سرکشی لجاجت میکنند و در حقیقت این عذاب نتیجهي اعمال خود آنان است.
، ص: 122 آموزهها و پیامها: 1. فریب مانورها و قدرت نماییهاي کافران را نخورید. 2. روش کافران،
مجادله و سیتزهجویی با آیات الهی است (شما اینگونه نباشید). 3. همّت کافران در طول تاریخ، مبارزه با پیامبران و مجادلات باطل
بوده است (پس مراقب توطئههاي آنان باشید). 4. تلاشهاي کافران در برابر حق، در طول تاریخ نافرجام مانده و آنان را گرفتار
عذاب الهی کرده است. *** قرآن کریم در آیهي هفتم سورهي غافر به فرشتگان عرش الهی و دعاهاي آنان براي مؤمنان اشاره
میکند و میفرماید: 7. الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ یُسَ بِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیُؤْمِنُونَ بِهِ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ کُلَّ
شَیْءٍ رَحْمَ ۀً وَعِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ کسانی که تخت (جهانداري و تدبیر هستی) را بر دوش
میکشند و کسانی که اطراف آن هستند، با ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند و به او ایمان میآورند و براي کسانی که ایمان
آوردهاند طلب آمرزش میکنند (و میگویند: اي) پروردگار ما! رحمت و علم تو بر همه چیز گسترده است؛ پس کسانی را که توبه
کردند و راه تو را پیروي کردند بیامرز و آنان را از عذاب دوزخ حفظ کن! نکتهها و اشارهها: 1. این آیه چند نکته را به مردم
گوشزد میکند: الف) به آنان گوشزد میکند که تنها شما نیستید که خدا را عبادت میکنید، بلکه فرشتگان عرش الهی نیز به
تسبیح و حمد او مشغولاند. ب) به مؤمنان یادآوري میکند که فرشتگان عرش الهی حامی و دعاگوي تفسیر قرآن مهر جلد
. هجدهم، ص: 123 شمایند پس احساس تنهایی نکنید. ج) به مؤمنان توبهکار وعدهي آمرزش و دوري از عذاب میدهد. 2
فرشتگان در دعاي خود نخست آمرزش مؤمنان و پاك شدن آنان را میطلبند؛ در مرحلهي دوم تقاضاي دوري آنان از عذاب
میکنند تا مؤمنان آرامش یابند؛ در آیات بعد در مرحلهي سوم، تقاضاي بهشت براي مؤمنان میکنند و در مرحلهي چهارم تقاضاي
در اصل به معناي سقف یا تخت « عرش » . دور شدن بديها را دارند تا در نتیجه مشمول رحمت الهی و رستگاري بزرگ شوند. 3
پایهبلند است و مقصود از عرش الهی، یا مالکیت و حاکمیت خداست و یا علم بی پایان او و یا صفات کمال و جمال او که در این
جا معناي اول مناسبتر است. و منظور از فرشتگان حامل عرش، همان مأمورانی هستند که دستورات خدا را در جهان اجرا میکنند
4. در برخی احادیث اهل بیت علیهم السلام واژهي عرش به معناي علمی «1» . و به فرمان خدا، پایههاي تدبیر جهان به دوش آنهاست
«3» .« قلب مؤمن، عرش رحمان است » : و نیز در برخی احادیث آمده است که «2» . که پیامبران را از آن مطّلع کرده است، آمده است
در معناي مختلفی در قرآن و احادیث به کار رفته است و کنایه از حکومت و مالکیت و تدبیر جهان هستی یا به « عرش » پس واژهي
معناي عالم بالا یا مجموعهي جهان هستی است و از آن جا که ذات پاك خدا از علم او جدا نیست، به معناي علم خدا نیز استعمال
شده و از آن جا که قلب و روح مؤمن جایگاه معرفت خداست، بدان عرش گفته شده است. ، ص:
124 آموزهها و پیامها: 1. خدا براي تدبیر جهان هستی از مأمورانی پاك و اهل ذکر و خیرخواه استفاده میکند. 2. فرشتگان (و
فرشته صفتان) اهل ذکر و دعا براي دیگران هستند. 3. فرشتگان (و فرشتهصفتان) دعاگوي مؤمنان توبهکار هستند. 4. اگر مؤمن و
اهل توبه باشید و در راه خدا گام بردارید، مشمول دعاي خیر فرشتگان میشوید. 5. دعا را با نام پروردگار و یادآوري صفات
نیکوي او آغاز کنید. *** قرآن کریم در آیات هشتم و نهم سورهي غافر به دعاهاي فرشتگان در مورد مؤمنان و بستگان آنان اشاره
صفحه 41 از 132
میکند و میفرماید: 8 و 9. رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدتَّهُمْ وَمَن صَ لَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیِّاتِهِمْ إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ
الْحَکِیمُ* وَقِهِمُ السَّیِّئَاتِ وَمَن تَقِ السَّیِّئَاتِ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ اي پروردگار ما! آنان را در بوستانهاي (ویژهي
بهشتِ) ماندگاري که به آنان وعده دادهاي، وارد کن؛ (و نیز) کسانی از پدرانشان و همسرانشان و نسل آنان که شایستهاند (را به
بهشت وارد کن)؛ [چرا] که تنها تو شکستناپذیر [و] فرزانهاي. و آنان را از بديها نگاه دار؛ در آن روز (رستاخیز)، هر کس را که
از بديها نگاه داري، پس به یقین، بر او رحمت آوردهاي؛ و تنها آن کامیابیِ بزرگ است. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات
فرشتگان الهی، بهشت را نه تنها براي مؤمنان بلکه براي پدران، همسران و نسل آنان نیز درخواست میکنند؛ البته به شرط آن که
2. از این آیات میتوان افراد صالح و شایستهاي باشند و در خط مؤمنان قرار داشته باشند. ، ص: 125
آغاز کنیم. ب) صفات نیکوي خدا، همچون « پروردگار » آداب دعا کردن و مراحل آن را از فرشتگان آموخت: الف) دعا را با نام
رحمت و علمش را یادآور شویم و او را با این صفات ستایش کنیم. ج) با تقاضاي آمرزش، زمینهي استجابت دعا را فراهم سازیم.
د) دعا را با یاد صفات خدا پایان دهیم. 3. در پایان این سلسله دعاهاي فرشتگان، به صفت عزّت و حکمت خدا اشاره شده است؛
یعنی خدا توانمند و شکستناپذیر است و اگر بخواهد، میتواند دعا را مستجاب کند، اما خدا حکیم و فرزانه نیز هست و کارها را
« ربّنا » بر اساس حکمت و مصلحت انجام میدهد و از این رو گاهی استجابت دعا را به تأخیر میاندازد. 4. در دعاها معمولًا واژهي
در صدر دعاهاي فرشتگان و پیامبران قرار داشته و قرآن آنها را حکایت کرده است. از این تعبیرات استفاده میشود که بهتر است
آموزهها و پیامها: 1. بهشت براي مؤمنان «1» . دعا با نام ربّ و یاد ربوبیّت او آغاز شود تا لطف و پرورش او شامل حال انسان گردد
. توبهکار و بستگان شایستهي آنان است (شما هم اینگونه باشید). 2. با مؤمنان خویشاوند باشید تا مشمول دعاي فرشتگان گردید. 3
از بديها دوري کنید تا زمینهساز نزول رحمت الهی شوید و به رستگاري بزرگ برسید. *** ، ص:
126 قرآن کریم در آیات دهم تا دوازدهم سورهي غافر به سرزنشها و اعترافات کافران در رستاخیز و پاسخ منفی به درخواست
12 . إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوْا یُنَادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَکْبَرُ مِن مَقْتِکُ مْ أَنفُسَ کُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَی الْإِیمَ انِ - آنان اشاره میکند و میفرماید: 10
فَتَکْفُرُون* قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَأَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَی خُرُوجٍ مِن سَبِیلٍ* ذلِکُم بِأَنَّهُ إِذَا دُعِیَ اللَّهُ وَحْدَهُ کَفَرْتُمْ وَإِن
یُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُکْمُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ الْکَبِیرِ در حقیقت، کسانی که کفر ورزیدند (در روز رستاخیز) ندا داده میشوند که حتماً خشم
خدا از کینهي شما نسبت به خودتان بزرگتر است؛ هنگامی که به سوي ایمان فراخوانده شدید و [لی کفر ورزیدید. (کافران)
اي پروردگار ما! ما را دو بار میراندي و ما را دو بار زنده کردي؛ و به گناهانمان اعتراف کردیم؛ پس آیا هیچ راهی براي ] » : گویند
این به خاطر آن است که وقتی خدا به یگانگی خوانده میشد کفر میورزیدید و اگر براي او «؟ خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد
. شریک قرار داده میشد (به آن شریک) ایمان میآوردید؛ پس داوري براي خداي بلند مرتبهي بزرگ است. نکتهها و اشارهها: 1
در روز رستاخیز، کافران مورد ملامت قرار میگیرند؛ یعنی فرشتگان الهی آنان را سرزنش میکنند و یا برخی کافران برخی دیگر را
و دشمنی آنان به دو «2» که چرا ایمان نیاوردند و کفر ورزیدند. 2. کافران نسبت به خودشان دشمنی دارند «1» ملامت مینمایند
صورت است: ، ص: 127 الف) در دنیا از هدایت و توحید پیروي نکردند و به دنبال هواي نفس و
شرك رفتند و با سرمایهي وجود خویش دشمنی ورزیدند. ب) در رستاخیز هنگامی که نتیجهي شوم کار خود را دیدند، دست به
البته معناي اول براي آیه مناسبتر است. 3. مقصود از دو بار مرگ و دو بار زنده شدن که در این آیات بدان «1» . دندان گزیدند
اشاره شده چیست؟ منظور از دو بار مردن، مرگ در پایان زندگی دنیا و حیات برزخی است و مقصود از دو بار زنده شدن، زنده
4. این آیه به معناي تناسخ نیست؛ چون مرگ و حیات را در دو مورد معرفی میکند، در حالی «2» . شدن در برزخ و رستاخیز است
که طرفداران عقیدهي تناسخ از مرگ و حیاتهاي متعدد و انتقال روح به افراد متعدد یاد میکنند. 5. کافران تقاضاي خروج از
دوزخ و بازگشت به دنیا میکنند، ولی به آنان پاسخ منفی داده میشود؛ چرا که این درخواست آنان از روي اضطرار و ناچاري
صفحه 42 از 132
علاوه بر آن که روند تکاملی جهان، بازگشت و ارتجاع «3» . است و اگر به دنیا بازگردند باز هم بر کفر خود پافشاري میکنند
ندارد و همان طور که کودك پس از تولد به شکم مادر بازنمیگردد انسان هم از قیامت به دنیا باز نمیگردد. تفسیر قرآن مهر جلد
هجدهم، ص: 128 آموزهها و پیامها: 1. کفر نورزید که کفر، عامل خشم خداست. 2. کافران بر خودشان رحم نمیکنند و با
خویشتن دشمنی میورزند. 3. اعتراف به گناه در روز رستاخیز سودي ندارد (تا دیر نشده اعتراف و توبه کنید). 4. کافران،
توحیدگریز و شركپذیرند (شما اینگونه نباشید). 5. داور و حاکم رستاخیز خداي برتر و بزرگ است (پس به دنبال جلب رضایت
او باشید). 6. حالات کافران را در رستاخیز مطالعه کنید (و عبرت بگیرید). *** قرآن کریم در آیات سیزدهم و چهاردهم سورهي
غافر به نمایش آیات خدا و پرستش با اخلاص خدا اشاره میکند و میفرماید: 13 و 14 . هُوَ الَّذِي یُرِیکُمْ آیَاتِهِ وَیُنَزِّلُ لَکُم مِنَ السَّماءِ
رِزْقاً وَمَا یَتَذَکَّرُ إِلَّا مَن یُنِیبُ* فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِ ینَ لَهُ الدِّینَ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ او کسی است که نشانههایش را به شما مینماید و از
آسمان براي شما روزي فرو میفرستد؛ و متذکّر نمیشود جز کسی که (به سوي خدا) باز میگردد. پس خدا را در حالی که دین
(خود) را براي او خالص گردانیدهاید، بخوانید؛ و گرچه کافران ناخشنود باشند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به نشانههاي
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود هر که فکرت نکند نقش بود بر «1» . تکوینی خدا در صحنهي هستی اشاره شده است
دیوار 2. مقصود از نزول رزق از آسمان، اموري همانند بارانِ حیاتبخش و نور ، ص: 129 آفتاب و
هواست که مایهي حیات گیاهان و حیوانات، و هر کدام نشانهاي از علم و قدرت خداست. 3. این آیه در میان نشانهها و نعمتهاي
خدا از رزق سخن گفت تا نشان دهد که رزق به دست خداست و براي به دست آوردن روزي نباید دست به دامن غیر او شد و
شرك ورزید. 4. هدف شما خداپرستی خالصانه باشد و خشنودي و ناخشنودي کافران معیار شما نباشد و تأثیري در هدف و کار
شما نداشته باشد. آموزهها و پیامها: 1. نشانههاي او را در صحنهي طبیعت بنگرید و خداشناس شوید. 2. توبهکاران که دل خود را
شستوشو دادهاند، نشانههاي خدا را بهتر درك میکنند. 3. خشنودي یا ناخشنودي کافران، معیار ارزشگذاري کارها نباشد. ***
17 . رَفِیعُ - قرآن کریم در آیات پانزدهم تا هفدهم سورهي غافر به برخی صفات خدا و صفات قیامت اشاره کرده، میفرماید: 15
الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَی مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِیُنذِرَ یَوْمَ التَّلَاقِ* یَوْمَ هُم بَارِزُونَ لَا یَخْفَی عَلَی اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْءٌ لِمَنِ
الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِ دِ الْقَهَّارِ* الْیَوْمَ تُجْزَي کُلُّ نَفْسٍ بِمَ ا کَسَ بَتْ لَا ظُلْمَ الْیَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ (خدا) بالا برندهي رتبههاي
(مردم و) صاحب تخت (جهانداري و تدبیر هستی) است. روح (: وحی) را از فرمان خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد القا
میکند، تا (مردم را) نسبت به روز ملاقات (رستاخیز) هشدار دهد. (همان) روزي که آنان آشکار میشوند [و] هیچ چیز از آنان بر
خدا پنهان نخواهد ماند؛ (و گفته میشود:) امروز فرمانروایی فقط از آن کیست؟ (و پاسخ آید که) تنها از آنِ خداي یگانهي چیره
است. امروز هر شخصی در برابر آنچه کسب کرده است پاداش داده میشود؛ امروز هیچ ظلمی نیست؛ که خدا حسابرسی سریع
آن است که خدا درجات انسانهاي « رَفیعُ الدرجات » است. ، ص: 130 نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
با ایمان و دانشمندان و پیامبران را بالا میبرد یا آن که خدا داراي صفات عالی و بلند مرتبه است و یا هر دو معنا مراد است؛ چرا که
به معناي تخت پایه بلند و کنایه از تسلّط و تدبیر هستی « عرش » .2 «1» . هم به معناي بالابرنده و هم به معناي والا آمده است « رفیع »
در این آیات چیست؟ برخی از مفسران روح را « روح » است که در آیهي هفتم این سوره دربارهي آن توضیح دادیم. 3. مقصود از
به معناي وحی و قرآن و برخی دیگر به معناي مقام نبوّت دانستهاند؛ البته از آن جا که وحی و قرآن به وسیلهي پیامبران بیان میشود
و مایهي حیات دلها و روح بخش است، همهي موارد فوق میتواند مصداقهاي آیه باشد، اما واژهي روح در موارد مشابه به معناي
4. وحی و قرآن، با رخصت الهی، به سوي هر کس که خدا بخواهد القا میشود؛ البته این خواست خدا «2» . وحی و قرآن است
بدون حکمت و مصلحت نیست بلکه او افراد شایسته را براي این کار انتخاب میکند. 5. در این آیات از رستاخیز با عنوان روز
ملاقات یاد شده است؛ زیرا در آن روز مردم از طریق شهود باطنی با خدا ملاقات میکنند. و نیز گذشتگان با آیندگان و پیشوایان با
صفحه 43 از 132
پیروان و ستمکاران با مظلومان و انسانها با فرشتگان و نیز انسانها با اعمال خود ملاقات میکنند. 6. روز رستاخیز روز ظاهر شدن
است؛ چون پردهها کنار میرود و همهي اسرار آشکار میگردد و نامهي اعمال گسترده میشود و شاهدان رستاخیز تفسیر قرآن مهر
جلد هجدهم، ص: 131 گواهی میدهند و هیچ چیز مردم براي خودشان و براي خدا مخفی نمیماند. 7. در روز رستاخیز فریاد بر
میآورند که امروز حکومت و مالکیت از آن کیست؟ و پاسخ داده میشود: فقط براي خداي یکتاي چیره است. در مورد گوینده و
پاسخ دهندهي این سخنان مفسران قرآن پاسخهاي متعدد دادهاند؛ از جمله این که پرسش از ناحیهي خدا و پاسخ از طرف مردم
است، یا پاسخ و پرسش هر دو از طرف خداست و یا پرسش و پاسخ هر دو از طرف مأموران الهی است. این احتمال نیز وجود دارد
زیرا مالکیت «1» ؛ که این پرسش و پاسخ همگانی باشد و تمام افراد و ذرات عالم در رستاخیز این مطالب را بگویند و اعتراف کنند
و حکومت او در همه جا و بر همهي افراد روشن شده است و دیگر هیچ طاغوت و حاکمی وجود ندارد. 8. در این آیات بیان شده
که در رستاخیز هیچ ستمی به کسی نمیشود و پاداش هر کس به او داده میشود. چرا که ستم یا به خاطر جهل است و یا به خاطر
عجز و نداشتن قدرت، اما خدا بر همه چیز احاطهي علمی دارد و از کارهاي افراد با خبر است و قدرت پاداش دادن همه را دارد،
پس هیچ ستمی به کسی نخواهد کرد و بر اساس عدالت پاداش خواهد داد. 9. یکی از ویژگیهاي حساب رستاخیز آن است که
خدا به سرعت به حسابها رسیدگی میکند و اصولًا با توجه به تجسّم اعمال، نیاز چندانی به حساب نیست و مجرمان سریعاً به کیفر
اعمال خود میرسند. آموزهها و پیامها: 1. خدا بلندمرتبهاي است که رفعت میبخشد. 2. یکی از اهداف نزول وحی و نبوّت، هشدار
3. رستاخیز روزي است که همه به هم میرسند (براي آن در مورد رستاخیز است. ، ص: 132
ملاقاتها آماده شوید). 4. در رستاخیز نمیتوانید چیزي را مخفی (و از حساب، فرار) کنید. 5. در رستاخیز حکومت و مالکیتی براي
غیر خدا نیست (تا به آنها پناه ببرید). 6. در دادگاهِ رستاخیز کسی معطّل نمیشود (براي آن روز آماده شوید). 7. حسابرسی
رستاخیز بر اساس عدالت، و پاداش افراد بر اساس عملکرد آنان است. *** قرآن کریم در آیات هجدهم تا بیستم سورهي غافر به
20 . وَأَنذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَۀِ إِذِ - ویژگیهاي دیگر رستاخیز و حالات ستمکاران و مشرکان در آن روز اشاره میکند و میفرماید: 18
الْقُلُوبُ لَدَي الْحَنَاجِرِ کَاظِمِینَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَلَا شَفِیعٍ یُطَاعُ* یَعْلَمُ خَائِنَۀَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُور* وَاللَّهُ یَقْضِی بِالْحَقِّ وَالَّذِینَ
یَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا یَقْضُونَ بِشَ یْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِ یرُ و آنان را نسبت به روز نزدیک (رستاخیز) هشدار بده، هنگامی که دلها
(و جانها) نزد گلوگاهها (رسد.) در حالی که فروبرندگان خشم (خویش) اند؛ براي ستمکاران هیچ (دوست) گرم نزدیک و
شفاعتگري که (سخنش) اطاعت شود، نیست. (خدا) چشمهاي خیانتکار و آنچه را سینهها پنهان میدارند، میداند. و خدا به حق
داوري میکند، و جز او، کسانی (از معبودان) را که میخوانند در مورد هیچ چیزي داوري نمیکنند؛ (چرا) که تنها خدا شنوا [و]
است و اشاره به آن دارد که مردم نپندارند رستاخیز « روز نزدیک » بیناي (حقیقی) است. نکتهها و اشارهها: 1. یکی از نامهاي قیامت
دور است، بلکه دنیا همچون لحظهاي بیش نیست و به زودي رستاخیز برپا میشود؛ پس، از آن غافل نباشید. تفسیر قرآن مهر جلد
کنایه از آن است که در رستاخیز بر اثر شدت هول و ترس، جانها به لب « رسیدن دلها به گلوگاه » 2. تعبیر هجدهم، ص: 133
در اصل به معناي بستن دهان مشک پر از آب است؛ سپس به کسانی که وجودشان پر از خشم شده ولی « کاظِم » . میرسد. 3
نمیتوانند اظهار کنند، کاظم گفته میشود؛ یعنی در رستاخیز افراد خشمآلود و اندوهناك هستند، اما نمیتوانند خشم خود را اظهار
کنند. 4. یکی از ویژگیهاي رستاخیز آن است که دوستان همه از گرد انسان دور میشوند و دوستِ غمخواري براي انسان
نمیماند؛ چون هر کس گرفتار اعمال و حساب خویش است. 5. در رستاخیز شفاعت و شفاعتگرانی همچون پیامبران و امامان
وجود دارند، اما بدون اجازهي خدا شفاعت کسی را نمیکنند و شفاعت بتها و معبودان دروغین نیز پذیرفته نیست؛ پس هیچ
شفاعتگري براي مشرکان نخواهد بود. 6. خدا از حرکات مخفی چشمها و نگاههاي خیانتآمیز و اسرار درون سینهها آگاه است و
بر اساس این علمِ خود داوري میکند و این هشداري به گناهکاران مخفیکار است. 7. خیانت چشمان انسان شکلهاي مختلفی
صفحه 44 از 132
و گاهی به صورت نگاه به نامحرمان و گاهی به صورت اشارات چشم براي تحقیر و «1» دارد: گاهی به صورت نگاه دزدانه
عیبجویی است که مقدمهي توطئههاي شیطانی است. 8. در این آیات به داوري حقّ خدا در رستاخیز اشاره شده است. آري؛
داوري خدا به حق است، چرا که او عادل و از همه چیز آگاه است و بر کیفر و پاداش افراد تواناست. پس طبق حق داوري میکند.
9. شنوا و بینا بودن خدا به معناي چشم و گوش داشتن او نیست، بلکه بدین معناست که او ، ص: 134
به همهي شنیدنیها و دیدنیها علم دارد. آموزهها و پیامها: 1. روز رستاخیز نزدیکتر است (پس خود را آمادهي حسابرسی
. کنید). 2. رستاخیز روز سختی است که جان انسان به لب میرسد، ولی نمیتواند فریاد بزند (پس براي آن روز آماده شوید). 3
رستاخیز روز رفیقبازي و پارتیبازي نیست (پس به فکر این کارها نباشید). 4. از مخفیکاري و نگاههاي خیانتآمیز بپرهیزید که
خدا همهي آنها را میداند. 5. رستاخیز روز داوري حقِّ خداي آگاه است. 6. رستاخیز جولانگاه داوران باطل نیست. ***
گردشگري هدفمند و عبرت آموز
قرآن کریم در آیات بیست و یکم و بیست و دوم سورهي غافر با اشاره به عوامل مجازات اقوام سرکش، مردم را به جهانگردي
هدفدار و عبرتآموز فرا میخواند و میفرماید: 21 و 22 . أَوَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَۀُ الَّذِینَ کَانُوا مِن قَبْلِهِمْ
کَ انُوا هُمْ أَشَ دَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَآثَاراً فِی الْأَرْضِ فَأَخَ ذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَمَا کَ انَ لَهُم مِنَ اللَّهِ مِن وَاقٍ* ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانَت تَأْتِیهِمْ رُسُلُهُم
بِالْبَیِّنَاتِ فَکَفَرُوا فَأَخَ ذَهُمُ اللَّهُ إِنَّهُ قَوِيٌّ شَدِیدُ الْعِقَابِ و آیا در زمین گردش نکردند تا بنگرند، چگونه بوده است فرجام کسانی که
پیش از آنان بودند؟ که از آنان از نظر نیرو و آثار در زمین برتر بودند. پس خدا به [سزاي پیامدهاي (گناهان) شان (گریبان) آنان
را گرفت و براي آنان در برابر (عذاب) خدا هیچ نگهدارندهاي نبود! این به خاطر آن بود که آنان، فرستادگانشان با دلیلهاي روشن
به سراغشان میآمدند، و [لی کفر ورزیدند؛ پس خدا (گریبان) آنان را گرفت، که او نیرومندي سختکیفر است. تفسیر قرآن مهر
جلد هجدهم، ص: 135 نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم در آیات متعدد مردم را به گردشگري و جهانگردي هدفدار دعوت
تا با مشاهدهي آثار باستانی و هلاکت اقوام سرکش درس عبرت بیاموزند و راه آنان را ادامه ندهند. 2. آثار باستانی «1» میکند
گذشتگان آیینهي پیروزيها و شکستها و تاریخگویاي آنان است که با صدها زبان با ما سخن میگوید و به ما هشدار میدهد که
چگونه تمدنهاي بزرگ و مردان قدرتمند در اثر سرکشی در برابر خدا و گناه و انکار پیامبران نابود شدند. 3. در این آیات به
اقوامی همچون فرعونیان اشاره شده که از نظر قدرت سیاسی و نظامی و اقتصادي و کشاورزي و ساختمانسازي از مشرکان مکه
نیرومندتر بودند و آثار باستانی بزرگی همچون اهرام مصر را از خود باقی گذاشتند، ولی در اثر سرکشی نابود شدند. 4. در این
آیات به دو عامل هلاکت اقوام و تمدنها اشاره شده است: الف) گناهکاري آن مردم؛ ب) انکار معجزات و پیامبران الهی. آري؛
گناه، ملتها را به انحراف و سقوط میکشاند و انکار پیامبران، چراغ هدایت و نجات را از دست آنان میگیرد و چنین ملتی جز
هلاکت راهی ندارد. آموزهها و پیامها: 1. جهانگرديِ هدفمند داشته باشید. 2. به آثار باستانی و فرجام اقوام قدرتمند بنگرید (و
درس عبرت بیاموزید). 3. گناه و انکار پیامبران از عوامل سقوط تمدنها و عذاب سرکشان تاریخ است. 4. عذاب خدا شدید است
و هیچ سپر حفاظتی در برابر آن وجود ندارد. *** ، ص: 136
ماجراي موسی و فرعون
قرآن کریم در آیات بیست و سوم تا بیست و پنجم سورهي غافر به سرگذشت موسی علیه السلام و مبارزات او با سران زر و زور و
25 . وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَی بِآیَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِینٍ* إِلَی فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ - تزویر و نسلکشی فرعونیان اشاره میکند و میفرماید: 23
فَقَالُوا سَاحِرٌ کَذَّابٌ* فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْحَقِّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاءَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْیُوا نِسَاءَهُمْ وَمَا کَیْدُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَ لَالٍ و
صفحه 45 از 132
او) ) » : به یقین، موسی را با نشانههاي (معجزه آساي) مان و دلیلی آشکار فرستادیم، به سوي فرعون و هامان و قارون؛ و [لی گفتند
پسران کسانی را که با او (: موسی) ایمان » : و هنگامی که حق را از نزد ما براي آنان آورد، گفتند «. ساحر بسیار دروغگویی است
و نیرنگ کافران جز در گمراهی (و تباهی) نیست. نکتهها و اشارهها: 1. ماجراي .« آوردهاند بکشید و زنانشان را زنده نگه دارید
موسی علیه السلام و مبارزات او با فرعونیان در سورههاي متعدد قرآن آمده است. این تکرار و تأکید نشان دهندهي اهمیت این
ماجرا و عبرتآموز بودن آن است. البته در هر سورهاي از زاویهاي خاص به ماجرا نظر شده است. در این جا نیز از دیدگاه ماجراي
« سُلطان » مؤمن آل فرعون و نقش او در سرگذشت موسی به این داستان توجه شده است که در آیات بعد خواهد آمد. 2. مقصود از
دلیل روشن و محکمی است که موجب تسلّط آشکار بر طرف مقابل میشود و در این جا اشاره به منطق نیرومند و دلایل قوي
، «1» . اشاره به معجزات موسی است « آیات » موسی علیه السلام در برابر فرعونیان است، همان طور که
3. در این آیات به سه نفر از مخالفان موسی اشاره شده که هر کدام مظهر و سمبل چیزي هستند: الف) فرعون، سمبل ص: 137
ج) قارون، مظهر سرمایهداران استثمارگر. «1» ؛ سرکشی و حاکم ستمگر؛ ب) هامان، وزیر شیّاد او، مظهر شیطنت و طرحهاي شیطانی
که موسی با هر سه نفر مبارزه کرد. 4. از آیات دیگر قرآن استفاده میشود که فرعون قبل از تولد موسی علیه السلام، فرزندان «2»
و از آیهي فوق استفاده میشود که فرعون بعد از تولد موسی «3» . پسر بنی اسراییل را میکشت تا مبادا موسی علیه السلام متولد شود
علیه السلام یعنی در دوران مبارزات او نیز یک بار دیگر اقدام به کشتن فرزندان پسر بنی اسرائیل کرد و این نسلکشی براي آن بود
5. فرعونیان «4» . که نیروي کارآمد و جنگآور بنی اسراییل را نابود کنند و زنان را براي خدمتگزاري و بهرهکشی زنده نگه دارند
دو تهمت به موسی علیه السلام زدند: او را جادوگر خواندند تا تأثیر معجزات او را از بین ببرند و دروغگو خواندند تا مردم به آیات
و سخنان او توجه نکنند. آموزهها و پیامها: 1. مبلغان دینی و رهبران الهی با دلیل و منطق با مخالفان مبارزه کنند. 2. همچون موسی
با مظاهر زور و زر و تزویر مبارزه کنید. 3. رهبران الهی آماج تهمتهاي مخالفان میشوند (پس براي آن شرایط آماده باشند).
4. حکومتهاي سرکش در برابر حق میایستند و نیرنگ میبازند (ولی کید آنان تأثیري ، ص: 138
نخواهد داشت). 5. مستکبران جهان براي جلوگیري از قیام مستضعفان اقدام به نسلکشی میکنند (پس مراقب باشید). 6. نقشهي
کافران، نقش بر آب است. *** قرآن کریم در آیات بیست و ششم و بیست و هفتم سورهي غافر به تهدیدها و ترفندهاي تبلیغاتی
فرعون و پاسخ قوي موسی علیه السلام به آنان اشاره میکند و میفرماید: 26 و 27 . وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسَی وَلْیَدْعُ رَبَّهُ إِنِّی
أَخَ افُ أَن یُبَدِّلَ دِینَکُمْ أَوْ أَن یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسَ ادَ* وَقَالَ مُوسَی إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَرَبِّکُم مِن کُلِّ مُتَکَبِّرٍ لَا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسَابِ و
مرا واگذارید تا موسی را بکُشم، و پروردگارش را بخواند (تا نجاتش دهد)! [چرا] که من میترسم که دین شما را » : فرعون گفت
در واقع، من به پروردگارم و پروردگار شما پناه » : و موسی گفت «! تغییر دهد، یا اینکه در [این سرزمین تباهی را آشکار سازد
نکتهها و اشارهها: 1. فرعون میخواست موسی را بکشد و براي این کار «. میبرم از هر متکبّري که به روز حساب ایمان نمیآورد
دلسوزي براي دین و دنیا را بهانه کرده، به ترفندهاي تبلیغاتی روي آورده بود، در حالی که هدف اصلی او حفظ حکومت و قدرت
خویش و نابودي دین و دنیاي مردم بود و موسی را خار راه خود میدید. صحبت گل، رنجه دارد خار را خیرگی بین، خار ناهموار
2. اطرافیان و مشاوران فرعون او را از کشتن موسی علیه السلام برحذر داشتند؛ را (پروین) ، ص: 139
از این رو فرعون از آنها میخواست که بگذارند کار موسی علیه السلام را تمام کند. 3. روشن نیست که چرا اطرافیان فرعون مانع
قتل موسی علیه السلام میشدند، ولی احتمالًا برخی از آنان بعد از دیدن معجزات موسی علیه السلام در باطن از نزول عذاب خدا
میترسیدند. و برخی دیگر احتمال میدادند که اگر موسی کشته شود به یک شهید و قهرمان و جریان انقلابی در جامعه تبدیل
گردد و راه او ادامه یابد. و یا این که برخی از اطرافیان فرعون که دل خوشی از او نداشتند، میخواستند موسی به عنوان یک
4. فرعون از ترفندهاي «1» . مخالف زنده بماند و فکر فرعون را مشغول کند تا آنان به سوء استفاده و ستمکاري خود ادامه دهند
صفحه 46 از 132
تبلیغاتی براي فریب اطرافیان خود استفاده میکرد. گاهی براي دین مردم دل سوزي میکرد و گاهی از فساد در زمین اظهار نگرانی
میکرد؛ در حالی که خود فرعون عامل فساد در زمین و مانع دین الهی بود. آري؛ در جهان کنونی نیز مستکبران جهان از واژههاي
زیبایی همچون حقوق بشر و آزادي و مبارزه با تروریسم براي سرکوبی مبارزات و مجاهدان استفاده میکنند. 5. مقصود فرعون از
همان آیین شرك بود که مردم را به بتپرستی یا پرستش فرعون فرا میخواند و وسیلهاي براي فریب مردم بود و مقصود او ،« دین »
. از فساد، همان انقلاب ضد استکباري موسی علیه السلام بود که مردم را علیه فرعونیان میشوراند و به آزادي و توحید میرساند. 6
موسی علیه السلام در برابر تهدیدهاي فرعون به سختی ایستاد و به خدا پناه برد و فرعون را متکبّري بیایمان خواند. آري؛ این
7. در این آیه به دو ویژگی فرعون، قاطعیت موسی نتیجهي ایمان و توکّل او بر خدا بود. ، ص: 140
یعنی تکبّر و بیایمانی به رستاخیز اشاره شده است؛ فرعون و فرعونصفتان در اثر تکبّري که دارند جز خود را نمیبینند و
اصلاحگران و پیامبران را فسادگر میخوانند و از آن جا که به روز رستاخیز ایمان ندارند، به جنگ پیامبران الهی میروند و از قتل
و خونریزي باکی ندارند. آموزهها و پیامها: 1. مخالفان رهبران الهی افرادي خشونتطلب و خونریزند. 2. مستکبران از ترفندهاي
تبلیغاتی براي ضربه زدن به رهبران الهی استفاده میکنند (پس فریب آنان را نخورید). 3. فسادگران ضد دین، خود را دلسوز دین
و ضد فساد معرفی میکنند تا مردم را بفریبند (پس مراقب باشید). 4. رهبران و مبلغان دینی در برابر تهدیدات دشمنان به خدا پناه
ببرند. 5. تکبّر و ناباوري معاد، از عوامل سرکشی و دگرآزاري است (پس اینگونه نباشید). 6. فروتنی و معادباوري زمینهساز نجات
است (پس اینگونه باشید). *** قرآن کریم در آیهي بیست و هشتم سورهي غافر به سخنان منطقی مؤمن آل فرعون و دفاع او از
موسی علیه السلام اشاره میکند و میفرماید: 28 . وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمَ انَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَن یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ وَقَدْ
جَ اءَکُم بِالْبَیِّنَاتِ مِن رَبِّکُمْ وَإِن یَکُ کَاذِباً فَعَلَیْهِ کَ ذِبُهُ وَإِن یَکُ صَادِقاً یُصِ بْکُم بَعْضُ الَّذِي یَعِدُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ
آیا مردي را میکشید به خاطر اینکه میگوید: » : کَ ذَّاب و مرد مؤمنی از خاندان فرعون که ایمانش را پنهان میداشت، گفت
پروردگار من خداست، در حالی که به یقین دلیلهاي روشن (معجزه آسا) از سوي پروردگارتان براي شما آورده است؟! و اگر
دروغگو باشد، پس (پیامد) دروغش فقط بر اوست؛ و اگر راستگو باشد، برخی (عذابهایی) که به شما وعده میدهد به شما
خواهد رسید؛ در حقیقت، خدا کسی را که او اسرافکاري بسیار دروغگوست، رهنمون نمیشود. ، ص:
141 نکتهها و اشارهها: 1. پس از مشاهدهي معجزات موسی علیه السلام برخی افراد خاندان فرعون مخفیانه به خدا و موسی علیه
السلام ایمان آوردند. از جملهي این افراد، همسر فرعون و مؤمن آل فرعون بود که گوشهاي از سرگذشت او در این آیات بیان شده
است. 2. در مورد مؤمن آل فرعون اطلاعات زیادي در دست نیست؛ همین اندازه میدانیم که او فردي با ایمان، هوشیار، وقتشناس
و منطقی بود که ایمان خود را مخفی میکرد و تقیّه مینمود و در لحظات حسّاس به یاري موسی علیه السلام میشتافت و او را از
مرگ نجات میداد. در برخی احادیث و سخنان مفسران آمده است که او پسر عمو یا پسر خالهي فرعون بود و برخی دیگر او را
3. تقیّه و مخفی کردن ایمان در شرایط «1» . دانستهاند و نیز او را خزانهدار فرعون معرفی کردهاند « حَزقیل » یا « حَزبیل » پیامبري به نام
سخت مبارزه با دشمنی که بر جامعه مسلّط است در اقوام و مؤمنان پیشین نیز وجود داشته است. در اسلام نیز این تقیّه پذیرفته شده و
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در چند سال اول بعثت، دعوت خود را مخفیانه انجام میداد و ابوطالب، عموي پیامبر صلی الله علیه
و آله نیز از این روش استفاده میکرد. تقیه وسیلهي محافظت نیروهاي مجاهد در برابر دشمن مسلّط است، تا بتوانند در شرایط
مساعد قیام کنند. آري؛ مؤمن مبارز باید رازدار باشد و سخن دل خود را هر کجا و براي هر کس فاش نکند. جواهر به گنجینه داران
سپار ولی راز را خویشتن پاسدار سخن نانگویی بر او دست هست چو گفته شود یابد او بر تو دست (سعدي) تفسیر قرآن مهر جلد
4. در این آیه مؤمن آل فرعون دو دلیل براي جلوگیري از قتل موسی آورد: اول آن که او مردي خداپرست هجدهم، ص: 142
است که دلایل معجزهآسا دارد؛ پس نباید با او شدید برخورد شود. دوم آن که اگر او دروغ بگوید به زودي رسوا و مجازات
صفحه 47 از 132
میشود و ضرري به ما نمیزند و اگر راست بگوید (و ما او را جاهلانه بکشیم) آن گاه این احتمال هست که وعدهي عذاب دنیوي
او در مورد ما تحقق یابد و ما زیان کنیم، پس بهتر است احتیاط کنیم و در مجازات موسی علیه السلام عجله نکنیم. یعنی او از دلیل
هر کس اسرافکار و » : دفع احتمال ضرر براي دفاع از موسی علیه السلام استفاده کرد. 5. مؤمن آل فرعون جملهاي دو پهلو گفت که
یعنی اگر موسی یا فرعون دروغگو و اسرافکار باشند، خدا او را هدایت نمیکند و نیاز ؛«. دروغگو باشد خدا او را راهنمایی نمیکند
به اقدام شدید شما علیه موسی نیست. 6. در برخی احادیث از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده که (نخستین) افراد صدیق سه
آموزهها و پیامها: 1. در شرایط سخت «. نفر بودند: حبیب نجّ ار و مؤمن آل فرعون و علی بن ابی طالب که او از همه برتر است
مبارزه، میتوانید از روش تقیّه استفاده کنید. 2. تقیّه کاران در هنگام لزوم از رهبران الهی دفاع کنند. 3. در مورد احتمال ضرر،
احتیاط کنید و در تصمیمگیري عجله نکنید. 4. اسرافکاري و دروغگویی، مانع هدایت انسان است. 5. با توحیدگرایانی که دلیل
دارند با خشونت رفتار نکنید. *** ، ص: 143 قرآن کریم در آیهي بیست و نهم سورهي غافر به
ادامهي سخنان منطقی مؤمن آل فرعون و لجاجت فرعون در برابر او اشاره میکند و میفرماید: 29 . یَاقَوْمِ لَکُمُ الْمُلْکُ الْیَوْمَ ظَاهِرِینَ
فِی الْأَرْضِ فَمَن یَنصُ رُنَا مِن بَأْسِ اللَّهِ إِن جَاءَنَا قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِیکُمْ إِلَّا مَا أَرَي وَمَا أَهْدِیکُمْ إِلَّا سَبِیلَ الرَّشَادِ اي قوم [من ! امروز،
فرمانروایی فقط از آن شماست در حالی که در (این) سرزمین پیروزید؛ اگر سختی (مجازات) خدا به سراغ ما آید، پس چه کسی
جز آنچه را به نظرم میرسد به شما ارائه نمیدهم، و شما را جز به راهِ هدایت، راهنمایی » : فرعون گفت «!؟ ما را یاري خواهد کرد
نکتهها و اشارهها: 1. مؤمن آل فرعون با سخنانی منطقی و خیرخواهانه فرعونیان را اندرز داد و نخست قدرت مطلق آنان .« نمیکنم
در سرزمین مصر را یادآور شد و اشاره کرد که با تصمیم عجولانه در مورد موسی علیه السلام و کشتن او این حکومت را به خطر
نیندازید و پیامدهاي احتمالی را در نظر بگیرید؛ چون اگر عذاب الهی به سراغ شما بیاید، حکومت خویش را از دست میدهید و
هیچ انسانی نمیتواند شما را یاري کند. 2. فرعون فردي متکبّر و خودپسند و خودرأي بود که حتی به سخنان مشاوران و اطرافیان
خود گوش نمیداد و خود را عقل کل میپنداشت و بر رأي و نظر خود لجاجت میکرد و در مورد کشتن موسی علیه السلام
پافشاري مینمود. 3. فرعون باز هم ترفند تبلیغاتی به کار برد تا اطرافیان خود را بفریبد و به آنان گفت که من شما را جز به راه،
هدایت نمیکنم. آموزهها و پیامها: 1. در هنگام قدرتمندي مغرور نشوید وبه دیگران ستم نکنید، بلکه به فکر عاقبت کار و مجازات
2. مستکبران افرادي خودرأي و لجوج هستند که همیشه نظر خود را الهی باشید. ، ص: 144
میپسندند. 3. مستکبران با ترفندهاي تبلیغاتی، نظریات خود را هدایتآمیز معرفی میکنند (پس فریب آنان را نخورید). *** قرآن
کریم در آیات سیام تا سی و سوم سورهي غافر به سرنوشت اقوام سرکش و اخطار شدید مؤمن آل فرعون به فرعونیان اشاره
33 . وَقَالَ الَّذِي آمَنَ یَاقَوْمِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُم مِثْلَ یَوْمِ الْأَحْزَابِ* مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِینَ مِنْ - میکند و میفرماید: 30
بَعْدِهِمْ وَمَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعِبَادِ* وَیَاقَوْمِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ التَّنَادِ* یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ مَا لَکُم مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ وَمَن یُضْ لِلِ اللَّهُ
اي قوم [من ! در حقیقت، من بر شما از (روزي) همانند روز (عذاب) حزبها » : فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ و کسی که ایمان آورده بود، گفت
میترسم. همچون شیوهي قوم نوح و عاد و ثمود و کسانی که بعد از آنان بودند؛ و خدا هیچ ستمی را براي بندگان نمیخواهد. و
اي قوم [من ! در حقیقت، من بر شما از روز فریادخواهی (رستاخیز) میترسم. (همان) روزي که پشت کرده روي بر میتابید؛ در
حالی که هیچ نگهدارندهاي از جانب خدا براي شما نیست؛ و خدا هر کس را (به خاطر اعمالش) در گمراهی وانهد، پس هیچ
راهنمایی نخواهد داشت. نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین بیان شد که مؤمن آل فرعون مردي بود که به موسی ایمان آورد،
ولی ایمانش را پنهان میکرد. او براي نجات موسی علیه السلام از قتل، در برابر فرعونیان ایستاد و استدلال کرد، ولی فرعون برکشتن
موسی لجاجت و پافشاري نمود. ، ص: 145 مؤمن آل فرعون دست از سخنان خود برنداشت و با
یادآوري تاریخ پیشینان و عذاب اقوام سرکش به فرعونیان هشدار داد که با کشتن موسی علیه السلام راه آنان را نپیمایند که هلاك
صفحه 48 از 132
خواهند شد. 2. در این آیات به سرگذشت قوم نوح و عاد و ثمود و اقوام دیگر اشاره شده که روش آنان کفر و شرك و سرکشی
بود و در نهایت گروهی با سیلاب و گروهی با تندباد و برخی با صاعقهها و زمین لرزهها نابود شدند. 3. خدا به بندگانش ستم روا
نمیدارد؛ چون آنان را به لطف خود آفریده و به آنان نعمت داده و پیامبران را براي هدایت آنها فرستاده است؛ پس اگر کسی را
به معناي صدا زدن است « نِدا » از مادهي « تناد » . مجازات میکند، در اثر اعمال ناپسند و لجاجت و کفر و سرکشی خود آنان است. 4
چند « یوم التناد » و مشهور آن است که این واژه یکی از نامهاي رستاخیز است. 5. مفسران در مورد سبب نامگذاري رستاخیز به
احتمال دادهاند: الف) این نامگذاري به خاطر آن است که در آن روز دوزخیان با بهشتیان گفتوگو میکنند. ب) چون مردم
همدیگر را صدا میزنند و از هم کمک میطلبند. ج) زیرا فرشتگان و منادیان محشر مردم را براي حساب فرا میخوانند. د) به خاطر
آن که مردم از شوق یا ترس دیدن نامهي اعمال خویش فریاد میزنند. و برخی مفسران هم احتمال دادهاند که این واژه شامل نداها
همان روزي که همه از حوادث سخت فرار میکنند و فریاد زنان «1» ؛ و فریادهاي مردم در دنیا در برابر عذاب الهی نیز میشود
کمک میطلبند ولی پناهگاهی وجود ندارد. ، ص: 146 آموزهها و پیامها: 1. مخالفان رهبران الهی از
سرنوشت عذابآلود اقوام سرکش پیشین عبرت بیاموزند و دست از مخالفت بردارند. 2. مردان خدا دلسوز و نگران سرنوشت مردم
هستند. 3. مجازات اقوام سرکش، ستمکاري بر آنان نیست، بلکه نتیجهي روش و کار آنان است. 4. از روزي بیمناك باشید که
فریاد کمک سرمیدهید و فرار میکنید، ولی فریادرس نخواهد بود. *** قرآن کریم در آیهي سی و چهارم سورهي غافر به سخنان
مؤمن آل فرعون در مورد برخورد منفی مصریان با یوسف و سنت الهی در مورد اسرافکاران شبههانگیز اشاره میکند و میفرماید:
34 . وَلَقَدْ جَاءَکُمْ یُوسُفُ مِن قَبْلُ بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِی شَکٍّ مِمَّا جَاءَکُم بِهِ حَتَّی إِذَا هَلَکَ قُلْتُمْ لَن یَبْعَثَ اللَّهُ مِن بَعْدِهِ رَسُولًا کَ ذلِکَ
یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ و به طور قطع، پیش از این، یوسف دلیلهاي روشن (معجزه آسا) براي شما آورد، و پیوسته در مورد
اینگونه خدا «! خدا بعد از او هیچ فرستادهاي برنمیانگیزد » : آنچه آن را براي شما آورد در شک بودید؛ تا هنگامی که مُرد، گفتید
هر کسی را که او اسرافکار [و] تردید کنندهي بدگمان است، گمراه میسازد. نکتهها و اشارهها: 1. مؤمن آل فرعون، یعنی مردي
که از میان فرعونیان به موسی ایمان آورده بود، در ادامهي تلاشهایش براي نجات موسی از قتل، تاریخ مصر و برخورد مردم با
2. یوسف که از سرزمین فلسطین به مصر آورده شد، یوسف را به آنان یادآوري میکند. ، ص: 147
در نهایت، نبوّت خود را با دلایل آشکار براي مردم ظاهر کرد، ولی مصریان با دیدهي تردید در مورد او نگریستند و حتی بعد از «1»
تا خود را از هر گونه مسئولیت و تعهد رها سازند و به سرکشی و «. دیگر خدا پیامبري به سوي ما نمیفرستد » : مرگ او گفتند
هوسرانی ادامه دهند. 3. بعد از یوسف، فرزندان بنی اسرائیل در مصر ماندند و اینک یکی از نوادگان آنان به نام موسی علیه
السلام با دلایل معجزهآسا، قیام و ادعاي نبوّت کرده است. مؤمن آل فرعون به فرعونیان یادآور شد که همچون یوسف با موسی
برخورد منفی نکنید و گرنه گمراه خواهید بود. 4. در این آیه به سنت و قانون الهی در مورد گمراه کردن اسرافکارانِ تردید کننده
و شبههانگیز اشاره شده است؛ یعنی اگر کسی راه اسراف و تجاوز از حدّ را در پیش گیرد و در همه چیز شک و تردید و وسوسه
کند، خدا او را در گمراهی وا مینهد و لطف و هدایتش را از او برمیتابد و او ره به جایی نخواهد برد. 5. مقصود از تردید و شک
در این آیه، شک افراد محقق در موضوعات علمی نیست؛ چرا که تردیدهاي علمی و نیز شک افرادي که در حال تحقیق در مورد
دین هستند مفید، سازنده و حرکتآفرین است؛ پس مقصود از شک در این جا وسوسهها و شبههافکنیهاي بدون دلیل است.
آموزهها و پیامها: 1. یادآوري تاریخ یکی از راههاي هدایت مردم است. 2. مستکبران گمراه، با شک و تردید به رهبران الهی
مینگرند (پس آماده باشید). 3. مستکبران پس از درگذشت رهبران الهی شایعه میکنند که بعد از او تفسیر قرآن مهر جلد
هجدهم، ص: 148 رهبر الهی دیگري نخواهد بود (پس مراقب باشید). 4. اسرافکاري و شبههانگیزي نکنید که اینها از عوامل
گمراهی است. *** قرآن کریم در آیهي سی و پنجم سورهي غافر به مجادلهي بیدلیل در آیات الهی و گناه بزرگ آن و سنت
صفحه 49 از 132
خدا در مورد متکبّران زورگو اشاره میکند و میفرماید: 35 . الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ کَبُرَ مَقْتاً عِندَ اللَّهِ وَعِندَ
الَّذِینَ آمَنُوا کَذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلَی کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ (همان) کسانی که در بارهي آیات خدا، بدون دلیلی که برایشان آمده باشد،
مجادله میکنند؛ خشم (این کار) نزد خدا و نزد کسانی که ایمان آوردهاند بزرگ است؛ اینگونه، خدا بر هر دل متکبّر زورگویی
مُهر مینهد. نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي قبل، از انسانهاي اسرافکار که از حدّ خود تجاوز میکنند و به وسوسهگري و
شبههانگیزي و تردیدآفرینی میپردازند یاد شد و در این آیه یادآور شده است که تردید و شک آن است که افراد بدون دلیل
روشن (عقلی یا نقلی) در مورد آیات الهی مجادله کنند و در برابر آنها بر ستیز و شبههافکنی بپردازند. 2. مجادلهي بدون دلیل
دربارهي آیات الهی موجب خشم خدا و مؤمنان میشود؛ زیرا این مجادلات موجب گمراهی مجادلهگران و نیز سرگردانی مردم
میشود و نور حق را کمفروغ و پایههاي باطل را محکم میسازد. 3. شاید از این آیه بتوان استفاده کرد که تفسیر آیات کتابهاي
آسمانی بدون علم و دلیل روشن جایز نیست و این آیه به نفی تفسیر به رأي در آیات الهی نیز اشاره دارد؛ چون آن هم سخن گفتن
4. مقصود از مُهر نهادن بر قلبها چیست؟ گاهی ، ص: 149 «1» . در آیات الهی بدون علم است
انسانها بر اثر لجاجت و گناه پردهاي تاریک بر فکرشان میافتد و حس تشخیص و درك آنان کور میشود و روح و دل و قلبشان
همچون ظرفی دربسته و مُهر شده میشود که نه محتواي فاسد آن بیرون میرود و نه مطالب حق و روحبخش در آن نفوذ میکند.
چنین روح و دلی مهر شده است. 5. آري؛ مهر نهادن خدا بر دل افراد به معناي جبر نیست، بلکه تکبّر و زورگویی این افراد موجب
آن شده که پرده بر دل و فکر آنان بیفتد و قلبشان مُهر شود و از آن جا که آفرینندهي همهي اسباب و عوامل خداست، این امور را
به خدا نسبت میدهند. 6. سخنان مؤمن آل فرعون چند بخش داشت: در بخش اول سخنانی محتاطانه گفت و به آنان در مورد
احتمال ضرر در قتل موسی هشدار داد. در بخش دوم، فرعونیان را به مطالعات تاریخی فراخواند تا از گذشتگان عبرت بیاموزند. و
در بخش سوم، با لحنی تندتر در مورد گمراهی آنان و خشم خدا و مؤمنان سخن گفت و به فرعونیان هشدار داد و در نهایت سخنان
این مرد با ایمان در فرعون تأثیر کرد و قتل موسی را به تأخیر انداخت و سرانجام جان خود را فدا کرد، ولی جان موسی پیامبر الهی
را نجات داد. آموزهها و پیامها: 1. از گفتوگوي بدون دلیلِ روشن، در مورد آیات الهی بپرهیزید. 2. مؤمنان نسبت به آیات الهی
غیرتمندند و از سخنان بدون دلیل در مورد آنها به خشم میآیند. 3. تکبّر و زورگویی از عوامل مهر شدن دل (و عدم درك صحیح
حقایق) است. *** ، ص: 150 قرآن کریم در آیات سی و ششم و سی و هفتم سورهي غافر به
بُرجسازي فرعون و ترفند تبلیغاتی او براي مبارزه با موسی اشاره میکند و میفرماید: 36 و 37 . وَقَالَ فِرْعَونُ یَا هَامَانُ ابْنِ لِی صَ رْحاً
لَعَلِّی أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ* أَسْبَابَ السَّماوَاتِ فَأَطَّلِعَ إِلی إِلهِ مُوسَی وَإِنِّی لَأَظُنُّهُ کَاذِباً وَکَ ذلِکَ زُیِّنَ لِفرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَصُ دَّ عَنِ السَّبِیلِ وَمَا
اي هامان! براي من قصري بلند بناکن، تا شاید من به وسایلی دست یابم؛ (همان) وسایل » : کَیْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِی تَبَابٍ فرعون گفت
و اینگونه، براي فرعون «. (صعود به) آسمانها، تا از معبود موسی اطلاع یابم؛ و در حقیقت، من گمان میکنم که او دروغگوست
بدي کردارش آراسته شده بود، و از راه (راست) بازداشته شد؛ و نیرنگ فرعون جز در زیان و هلاکت (او) نبود. نکتهها و اشارهها:
1. از سیاق این آیات استفاده میشود که سخنان مؤمن آل فرعون تأثیر کرد و فرعون را از قتل موسی بازداشت و او راضی شد که
. در بارهي خداي موسی تحقیق کند، ولی در همان حال فرعون به سرکشی و فریبکاري خود ادامه داد و نقشهي دیگري کشید. 2
فرعون با یک ترفند تبلیغاتی تصمیم گرفت که بُرجسازي کند و قصري بلند و نمایان بسازد و اعلام کند که میخواهم بر آن برج
. بلند بروم و در مورد خداي موسی تحقیق کنم و هنگامی که خداي جسمانی و مادي یافت نشد، بگوید: موسی دروغگوست. 3
ممکن است هدف فرعون از ساختن برج و قصر بلند چند چیز بوده است: الف) فکر مردم را به این کار مشغول کند و ذهنها را از
مسألهي نبوّت موسی علیه السلام منصرف سازد. ب) با ساختن یک ساختمان بزرگ، تعداد زیادي کارگر و بنّا مشغول کار شوند و
نوعی کمک اقتصادي از خزینهي حکومت به مردم شود تا مقداري از ستمهاي حکومت را فراموش کنند. تفسیر قرآن مهر جلد
صفحه 50 از 132
هجدهم، ص: 151 ج) پس از پایان کار برجسازي بر بلنداي آن برود و اعلام کند که خدایی در کار نیست و با این ترفند تبلیغاتی
4. مغالطهي فرعون در این بود که خداي یکتا را جسمانی و مادي فرض کرد که در آسمان «1» . موسی علیه السلام را شکست دهد
قرار دارد و براي دسترسی به او نیاز به برجسازي است، در حالی که خداي متعال نامحدود و غیرمادي است و در همه جا حضور
دارد؛ در ضمن او خداي موسی علیه السلام را مشکوك فرض کرد که باید در مورد اثبات او دلیل آورده شود. 5. فرعون قبل از آن
که در بارهي خداي موسی علیه السلام تحقیق کند، اقدام به پیشداوري کرد و گفت: من گمان میکنم که موسی دروغگوست؛
یعنی با این کار ذهنهاي مردم را براي اعلام دروغگویی موسی علیه السلام فراهم کرد. 6. در نهایت نقشههاي فرعون نقش برآب و
نیرنگ او نابود و به زیان خودش تمام شد و در برخی احادیث نیز روایت شده که برج بلند فرعون در اثر تندبادي سهمگین واژگون
شد و سرانجام نیز فرعون شکست خورد و موسی و پیروانش پیروز شدند. 7. عامل اصلی انحراف فرعون آن بود که بر اثر کبر و
غرور و گناه، کارهاي زشت خود را زیبا میدید، تا آن جا که از پیمودن راه حق بازماند؛ یعنی او تصویر صحیحی از اعمال خویش
نداشت و ارزیابی و ارزشگذارياش غلط بود. 8. هامان یکی از وزیران نزدیک فرعون و از فرماندهان لشکر و فردي شیّاد بود که
، ص: 152 آموزهها و پیامها: 1. مستکبران، براي «2» . فرعون در کارهایش از او کمک میگرفت
مبارزه با رهبران و مبلغان دینی، دست به ترفندهاي تبلیغاتی میزنند (پس مراقب باشید). 2. بُرجسازي و قصرسازي یکی از وسایل
تبلیغاتی مستکبران است. 3. ترفندهاي تبلیغاتی مستکبران را بشناسید (وفریب آنها را نخورید). 4. کافران، خدا را موجودي مادّي
معرفی میکنند (از این رو در آسمان به دنبال او میگردند). 5. مستکبران گرفتار دگرگونی ارزشها هستند و کارهاي بد را خوب
ارزیابی میکنند. 6. دگرگونی ارزشها و مبارزه با پیامبران انسان را از راه (خدا) بازمیدارد. 7. نیرنگ و نقشهي مستکبران نقش بر
آب است. *** قرآن کریم در آیات سی و هشتم تا چهلم سورهي غافر به سخنان هدایتگرانهي مؤمن آل فرعون در مورد ناپایداري
40 . وَقَالَ الَّذِي آمَنَ یَاقَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِکُمْ سَبِیلَ الرَّشَادِ* یَا قَوْمِ إِنَّمَا هذهِ - دنیا و پاداش و کیفر رستاخیز اشاره میکند و میفرماید: 38
الْحَیَاةُ الدُّنْیَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِیَ دَارُ الْقَرَارِ* مَنْ عَمِلَ سَیِّئَۀً فَلَا یُجْزَي إِلَّا مِثْلَهَا وَمَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ
اي قوم [من، مرا] پیروي کنید تا شما را به راه هدایت » : یَدْخُلُونَ الْجَنَّۀَ یُرْزَقُونَ فِیهَا بغَیْرِ حِسَابٍ و کسی که ایمان آورده بود، گفت
رهنمون شوم. اي قوم [من ! این زندگی دنیا، تنها کالایی است؛ و در حقیقت، فقط آخرت سراي پایدار است. هر کس (کار) بدي
انجام دهد، پس جز همانند آن کیفر نخواهد شد؛ و هر کس از مرد یا زن، (کار) شایستهاي انجام دهد، در حالی که او مؤمن است،
پس آنان داخل بهشت میشوند، در حالی که در آنجا بیشمار روزي داده میشوند. ، ص: 153
و در این «1» نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین خواندیم که فرعون میگفت: من شما را جز به راه هدایت رهنمون نمیشوم
آیات میبینیم که مؤمن آل فرعون به طور غیرمستقیم در برابر او موضع میگیرد و به مردم اعلام میکند که از من پیروي کنید تا به
هدایت برسید. 2. پیروي از مؤمن آل فرعون هدایتآفرین بود؛ چرا که او خود پیرو موسی پیامبر خدا بود و مردم را به راه موسی
دعوت میکرد که راه خدا و هدایت بود. 3. در این آیات مؤمن آل فرعون بیان کرد که دنیا سراي ناپایدار و جهان آخرت سراي
پایدار است. این مطلب اشاره به آن بود که اگر بر فرض، شما در این دنیا با خونریزي و ستمکاري بر مردم حکومت کنید، چند
روزي بیش نیست، و در قیامت باید پاسخگوي اعمال خود باشید، ولی اگر ایمان آورید و در راه خدا گام بردارید، به بهشت
میرسید که سراي جاویدان است. جمیلهاي است عروس جهان ولی هُشدار که این مخدرّه در عقد کس نمیآید (حافظ) 4. مؤمن
آل فرعون به چند مطلب رستاخیز اشاره کرد: اول، به عدالت خدا و این که کسی را جز همانند جرمش کیفر نمیدهد. دوم، به فضل
و بخشش خدا که او در برابر کارهاي نیکوي اندك مردم، پاداش بیشمار و بیحساب میدهد. 5. در این آیات به تساوي زن و مرد
در ارزشهاي انسانی و پاداشهاي الهی اشاره شده است؛ یعنی ایمان زن و مرد در پیشگاه خدا تفاوتی ندارد و هر دو را پاداش
بهشت میدهد. ، ص: 154 زن و مرد تفاوتهاي جسمی، روحی و روانی دارند و بر این اساس در دنیا
صفحه 51 از 132
داراي وظایف و حقوق متفاوتی هستند، ولی از نظر ارزشهاي انسانی و پاداش اخروي هیچ تفاوتی با همدیگر ندارند و هر دو
میتوانند درجات ایمان و سعادت و بهشت را بپیمایند. 6. در این آیه بر همراهی ایمان با عمل صالح تأکید شده است؛ چون ایمان
در این آیات اشاره به همانندي کیفر اعمال انسان و جرمی است که « مِثل » است که به کارها جهت و ارزش میبخشد. 7. تعبیر
مرتکب شده است. این همانندي، یا در مقدار و کمیت است و یا در نوع و کیفیت مجازات؛ یعنی مجازاتهاي آخرت شباهتی
اشاره به لطف خداست که عطایاي او به مؤمنان شایستهکردار « بغیر حساب » 8. تعبیر «1» . کامل با کارهاي انجام شده در دنیا دارد
بیحساب و بیشمار است؛ چون کسانی که خزاین محدود دارند، از تمام شدن آن میترسند و در بخشش کمتر میدهند اما خدا
اینگونه نیست. آموزهها و پیامها: 1. به سوي زندگی پایدار آخرت جهتگیري کنید که راه هدایت است. 2. زندگی دنیا کالایی
زودگذر است، اما زندگی آخرت جاودانی است (پس ببینید که سرمایهگذاري در کدام یک براي شما پرسودتر است). 3. از مردان
الهی پیروي کنید که شما را به هدایت میرساند. 4. رستاخیز تجلیگاه عدل و فضل خداست؛ او با دشمنان با عدالت و با دوستان با
بخشش برخورد میکند. 5. مرد و زن در ارزشهاي انسانی و الهی و در نیل به بهشت یکساناند. 6. حساب خدا دقیق و عادلانه، اما
بخشش او بیشمار است. 7. همراهی عمل شایسته با ایمان، ثمربخش است. *** ، ص: 155 قرآن
کریم در آیات چهل و یکم تا چهل و چهارم سورهي غافر به آشکار کردن ایمان مؤمن آل فرعون و مقایسهي راه نجات و عذاب
44 . وَیَا قَوْمِ مَا لِی أَدْعُوکُمْ إِلَی النَّجَاةِ وَتَدْعُونَنِی إِلَی النَّارِ* تَدْعُونَنِی لِأَکْفُرَ بِاللَّهِ وَأُشْرِكَ بِهِ مَا لَیْسَ - اشاره میکند و میفرماید: 41
لِی بِهِ عِلْمٌ وَأَنَا أَدْعُوکُمْ إِلَی الْعَزِیزِ الْغَفَّارِ* لَا جَرَمَ أَنَّمَ ا تَدْعُونَنِی إِلَیْهِ لَیْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِی الدُّنْیَا وَلَا فِی الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَی اللَّهِ وَأَنَّ
الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ* فَسَتَذْکُرُونَ مَا أَقُولُ لَکُمْ وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ اي قوم [من ! مرا چه شده که شما را
به سوي نجات فرا میخوانم، و (شما) مرا به سوي آتش فرا میخوانید؟! مرا فرا میخوانید تا به خدا کفر و رزم و چیزي را که به او
هیچ دانشی ندارم همتاي او قرار دهم، در حالی که من شما را به سوي شکستناپذیر بسیار آمرزنده فرا میخوانم! قطعاً، آنچه مرا به
سوي آن میخوانید، هیچ فراخوانی در دنیا و آخرت ندارد؛ و حتماً، بازگشت ما به سوي خداست؛ و مسلماً، اسرافکاران فقط اهل
آتشاند. و به زودي آنچه را به شما میگویم به یاد خواهید آورد؛ و کارم را به خدا وا میگذارم، که خدا نسبت به بندگانش
نکتهها و اشارهها: 1. پس از سخنان مؤمن آل فرعون در مورد حمایت از موسی و راه توحید، اطرافیان فرعون نیز با او «. بیناست
سخن گفتند و وي را به شرك و بتپرستی دعوت کردند؛ از این رو مؤمن آل فرعون برآشفت و ایمان خود را آشکار ساخت و راه
خدا را راه نجات و راه شرك را راه آتش خواند. 2. مصریان علاوه بر پرستش فرعون، بتپرست نیز بودند و معبودان دیگري را
3. در این آیات مؤمن آل فرعون دو دلیل براي بطلان شرك آورد: ، ص: «1» . شریک خدا میدانستند
156 اول آن که هیچ علمی به وجود شریک براي خدا نیست (چرا که اصلًا چنین شریکی وجود ندارد تا کسی بدان علم داشته
باشد). و دوم آن که معبودان دروغین، هیچ پیامبري در دنیا نفرستادند تا مردم را هدایت کند و در آخرت نیز کاري از آنان ساخته
نیست و کسی که هیچ کاري از او ساخته نیست شایستهي پرستش نیست. 4. مؤمن آل فرعون با واگذاري کارش به خدا به طور
مؤدبانه از خدا پناه و حمایت در برابر فرعونیان زورگو را درخواست کرد. 5. مقصود از واگذراي کار بر خدا و ردّ کردن امور به
سوي او، آن نیست که انسان دست از تلاش بکشد و وحشت کند، بلکه کار خود را به خدا واگذار کند و با عزم راسخ به جهاد و
تلاش ادامه دهد و از موانع سخت نهراسد. البته تفویض مرحلهاي بالاتر از توکّل است چون واگذاريِ کلّیِ کار به خداست. 6. در
حدیثی از امام صادق علیه السلام روایت شده که کسی که کار خود را به خدا واگذار کند، در راحت ابدي و زندگی جاودانی
آموزهها و پیامها: 1. راه «1» . پربرکت است و کسی که حقیقتاً کار خود را به خدا واگذار کند برتر از آن است که به غیر او بیندیشد
توحید، راه سعادت و نجات است و راه شرك راه آتش. 2. شرك نورزید چون (باطل و) بدون دلیل است. 3. راه مردان خدا، راه
علم و نجات است. 4. شرك نورزید؛ چرا که معبودان دروغین با مردم ارتباطی ندارند. 5. فرجام اسراف و تجاوز از حدود الهی،
صفحه 52 از 132
آتش است. 6. مردان خدا تلاش خود را بکنند و کار را به خدا واگذار کنند و منتظر نتیجه باشند. *** تفسیر قرآن مهر جلد
هجدهم، ص: 157 قرآن کریم در آیات چهل و پنجم و چهل و ششم سورهي غافر به فرجام مؤمن آل فرعون و عذاب فرعونیان در
برزخ و قیامت اشاره میکند و میفرماید: 45 و 46 . فَوَقَاهُ اللَّهُ سَیِّئَاتِ مَا مَکَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ* النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا
غُدُوّاً وَعَشِیّاً وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَۀُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَ دَّ الْعَذَابِ و خدا او را از بديهاي فریبکاريشان حفظ کرد و بديِ عذاب،
خاندان فرعون را فرو گرفت. (همان) آتشی که بامدادان و عصرگاهان بر آن عرضه میشوند؛ و روزي که ساعت (: رستاخیز) برپا
نکتهها و اشارهها: 1. هنگامی که مؤمن آل فرعون ایمان خود را «! فرعونیان را در شدیدترین عذاب وارد کنید » (: شود (ندا آید که
آشکار کرد، فرعونیان کوشیدند که او را از دین موسی بازگردانند و در این راه انواع شکنجهها و مجازاتها و از جمله مجازات
اما بر اساس روایات اهل بیت علیهم السلام لطف الهی شامل حال او شد و ایمان او را حفظ کرد و او «1» . اعدام را در نظر گرفتند
یاد شده است که گرفتار بدترین مجازاتها شدند. « آل فرعون » 2. در این آیات از اطرافیان فرعون با عنوان «2» . در نهایت شهید شد
وقتی اطرافیان فرعون گرفتار این عذابها شوند وضعیت خود فرعون روشن است. 3. در این آیه به دو مرحلهي عذاب فرعونیان
اشاره شده است: مرحله اول، که هر صبح و عصر عذاب بر آنان عرضه میشود. و مرحله دوم، که در روز رستاخیز به شدیدترین
که فاصلهي بین «1» عذابها گرفتار میشوند. ، ص: 158 مقصود از مرحلهي اول همان برزخ است
مرگ تا رستاخیز است و صبح و عصر به بدکاران عذاب عرضه میشود و نیکوکاران در این مرحله از روزيهاي الهی میخورند.
4. در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که وقتی کسی از شما میمیرد، جایگاه او را هر صبح و شام به او نشان
میدهند، اگر بهشتی باشد جایگاهش در بهشت و اگر دوزخی باشد جایگاهش در دوزخ به او نمایانده میشود و به او میگویند:
البته روشن است که همان عرضهي عذاب در برزخ، خود عامل «2» . این جایگاه تو در روز رستاخیز است که برانگیخته میشوي
عذاب روحی افراد میشود. 5. مقصود از صبح و عصر در این آیات، یا همان اول و آخر روز است که در برزخ نیز وجود دارد و یا
. کنایه از استمرار عذاب است. آموزهها و پیامها: 1. خدا از مردان الهی در برابر توطئههاي دشمنان محافظت و حمایت میکند. 2
فرجام مشرکان سرکش، عذاب در برزخ و رستاخیز است. 3. طاغوتیان در برزخ به وسیلهي عرضهي مرتب عذاب، شکنجه میشوند.
4. با طاغوتها همراهی نکنید که اطرافیان آنان گرفتار شدیدترین عذابها میشوند. *** ، ص: 159
قرآن کریم در آیات چهل و هفتم و چهل و هشتم سورهي غافر به گفتوگوي مستکبران و مستضعفان در دوزخ و ناتوانی آنان
اشاره میکند و میفرماید: 47 و 48 . وَإِذْ یَتَحَاجُّونَ فِی النَّارِ فَیَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنتُم مُغْنُونَ عَنَّا نَصِیباً
مِنَ النَّار* قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُلٌّ فِیهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَکَمَ بَیْنَ الْعِبَادِ و (یادکن) هنگامی را که در آتش (دوزخ) به بحث (و ستیز)
در واقع، ما پیروان شما بودیم، پس آیا شما سهمی از آتش را از ما » : میپردازند؛ و کمتوانان به کسانی که تکبّر ورزیدند، میگویند
در حقیقت، ما همه در آن (آتش) هستیم، که به یقین، خدا بین بندگانش (به » : کسانی که تکبر ورزیدند میگویند «!؟ دفع میکنید
نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم در آیات و سورههاي متعددي گفتوگوهاي دوزخیان را براي مردم «. عدالت) داوري کرده است
تا به سرنوشت آنان و آیندهي انسانهاي گناهکار بیندیشند و عبرت بیاموزند. آیهي فوق میتواند شامل «1» ، بازگو میکند
2. در این آیات از دو گروه یاد شده «2» . گفتوگوي کافرانی همچون فرعونیان و دیگران باشد و منحصر در یک گروه نیست
است؛ از سران مستکبر و سرکشی که راه کفر و عناد در پیش گرفتند و از مستضعفان فکري که چشم و گوش بسته به دنبال رهبران
کفر و شرك رفتند و هر دو گروه گرفتار دوزخ شدند. 3. هر چند مستکبران نمیتوانند ذرّهاي از عذاب مستضعفان کم کنند و یا به
جاي آنان عذابی را تحمّل کنند، اما مستضعفان از آنان میپرسند که آیا ، ص: 160 میتوانید سهمی
از عذاب را از ما دفع کنید؟ این پرسش ممکن است براي سرزنش و استهزاي مستکبران باشد؛ یعنی ناتوانی آنان را به رُخشان
میکشند. و یا از آن جا که مستضعفان عادت کرده بودند در مشکلات به مستکبران پناه ببرند، در دوزخ نیز چنین میکنند. آموزهها
صفحه 53 از 132
و پیامها: 1. فرجام مستکبران با پیروان آنان همسان است و هر دو اهل آتشاند (پس مراقب باشید). 2. به مستکبران دل نبندید که
(در این دنیا ادعا دارند، اما) در آخرت کاري از آنان ساخته نیست. 3. داوري رستاخیز به دست خداست (پس از او پیروي کنید).
4. کافران حتی در دوزخ هم دست از بحث و ستیز بر نمیدارند (ولی شما اینگونه نباشید). *** قرآن کریم در آیات چهل و نهم
و پنجاهم سورهي غافر به گفتمان دوزخیان با نگهبانان دوزخ و تقاضاهاي بیثمر آنان اشاره میکند و میفرماید: 49 و 50 . وَقَالَ
الَّذِینَ فِی النَّارِ لِخَزَنَۀِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّکُمْ یُخَفِّفْ عَنَّا یَوْماً مِنَ الْعَذَابِ* قَالُوا أَوَلَمْ تَکُ تَأْتِیکُمْ رُسُلُکُم بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا بَلَی قَالُوا فَادْعُوا وَمَا
پروردگارتان را بخوانید که روزي از عذاب ما » : دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَ لَالٍ و کسانی که در آتشاند، به نگهبانان جهنّم میگویند
میگویند: «!؟ و آیا هیچگاه فرستادگان (خدا به سوي) شما با دلیلهاي روشن (معجزه آسا) به سراغتان نیامدند » : گویند «. بکاهد
، ص: 161 «. پس دعا کنید؛ و دعاي کافران جز در گمراهی نیست » : نگهبانان) میگویند ) «! آري »
نکتهها و اشارهها: 1. عذاب دوزخ از دوزخیان برداشته نمیشود، ولی آنان از مأموران دوزخ میخواهند که برایشان دعا کنند و از
پروردگار بخواهند که یک روز از عذاب آنان کاسته شود. 2. پاسخ منفی و سرزنشآمیز مأموران دوزخ، براي همهي کافران لجوج
عبرتآموز است که بدانند هر کاري میتوانند در همین دنیا انجام دهند که در آخرت سخن کافران به جایی نمیرسد و دعاي آنان
آموزهها و پیامها: 1. از درماندگی دوزخیان عبرت بگیرید (و تا زود است باز گردید، توبه کنید و «1» . گم میشود و سودي ندارد
. دعا نمایید) که در آخرت دعاي کافران به جایی نمیرسد. 2. در رستاخیز، حتی یک روز از عذاب دوزخیان کاسته نمیشود. 3
عدم توجه به سخنان پیامبران و دلایل آنها، زمینهساز عذاب دوزخ است. 4. کاهش عذاب (در دنیا به دست شماست، اما) در آخرت
به دست شما نیست. *** قرآن کریم در آیات پنجاه و یکم و پنجاه و دوم سورهي غافر قانون حمایت الهی از پیامبران و مؤمنان را
بیان کرده، با اشاره به ویژگیهاي رستاخیز میفرماید: 51 و 52 . إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ* یَوْمَ
لَا یَنفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَۀُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ قطعاً، ما فرستادگانمان و کسانی را که ایمان آوردهاند، در زندگی دنیا و روز
(رستاخیز) ي که گواهان به پا میخیزند یاري میدهیم. (همان) روزي که عذرخواهی ستمکاران براي آنان سودي ندارد؛ و لعنت
. فقط براي آنان است و بدي سراي (دیگر نیز) تنها براي ایشان است. ، ص: 162 نکتهها و اشارهها: 1
قانون کلی الهی بر آن است که خدا از پیامبران و مؤمنان حمایت کند؛ حمایتی کامل که موجب پیروزي آنان بر دشمنان میشود؛
پیروزي در مکتب، پیروزي در جنگها و پیروزي در استدلال و منطق و امدادهاي غیبی را در بردارد. 2. هر چند پیامبران و مؤمنان
گاهی به طور مقطعی و ظاهري در برخی صحنهها شکست میخورند، اما در طول تاریخ و در مجموع پیروزي نهایی از آن پیامبران
و مؤمنان بوده و مهمتر از آن پیروزي مکتبی و فکري از آنِ آنان است. همان طور که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در احد و امام
حسین علیه السلام در کربلا در ظاهر شکست خوردند اما در مجموع، فکر و مکتب و راه آنان بر دشمنان پیروز و ماندگار شد.
آري؛ این پیروزي مؤمنان در دنیا و آخرت سنت و قانون خداست. 3. مقصود از شاهدانی که در رستاخیز به پا میخیزند، فرشتگانِ
که همگی در محضر الهی حاضر میشوند و در آن «1» مراقب اعمال انسانها و پیامبران گواه امتها و مؤمنان شاهد اعمال هستند
صحنهي عظیم نیز پیروزي از آنِ پیامبران و مؤمنان است، همان طور که رسوایی و لعنت از آن ستمکاران است. 4. چرا در این آیه
بیان شده که عذرخواهی کافران در رستاخیز پذیرفته نمیشود، ولی در آیات دیگر قرآن بیان شده که اصلًا به آنان فرصت
در رستاخیز ایستگاههاي مختلف وجود دارد که ممکن است در برخی اجازهي عذرخواهی داده شود «2» ؟ عذرخواهی داده نمیشود
و در برخی اجازه داده نشود، هر چند در هر صورت عذرخواهی کافران پذیرفته نمیشود. ، ص: 163
یومَ لاینفَعُ » روز بهپاخاستن گواهان) و ) « یومَ یقومُ الاشهاد » : 5. در این آیات به دو نام از نامهاي رستاخیز اشاره شد که عبارتاند از
روزي که عذرخواهی ستمکاران بی فایده است). آموزهها و پیامها: 1. قانون الهی امدادرسانی به پیامبران و ) « الظالمین مَعذَرَتُهم
مؤمنان در دنیا و آخرت است. 2. آیندهي مؤمنان در دنیا و آخرت امیدبخش، روشن و پیروزمندانه است. 3. رستاخیز روز قیام
صفحه 54 از 132
گواهان (و روشن شدن حقایق به نفع مؤمنان) است. 4. رستاخیز روز درماندگی و بدفرجامی ستمکاران است. 5. قبل از رسیدن
رستاخیز، از ستمهاي خود توبه کنید و از خدا عذر بخواهید. 6. ستمکاري، زمینهساز لعنت خداست. *** قرآن کریم در آیات
پنجاه و سوم و پنجاه و چهارم سورهي غافر به ویژگیهاي موسی و تورات اشاره میکند و میفرماید: 53 و 54 . وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَی
الْهُدَي وَأَوْرَثْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ الْکِتَبَ* هُديً وَذِکْرَي لِأُولِی الْأَلْبَابِ و به یقین، به موسی رهنمود دادیم، و به بنی اسرائیل (: فرزندان
که به « هدایتی » . یعقوب) کتاب (: تورات) را ارث دادیم. در حالی که راهنما و یادآوري براي خردمندان بود. نکتهها و اشارهها: 1
. موسی علیه السلام داده شد معناي گستردهاي دارد و شامل مقام نبوّت، وحی، کتاب تورات و حتی معجزات هدایتگر او میشود. 2
تورات میراث بنی اسرائیل است؛ زیرا اولًا، آنان نسلی بعد از نسل دیگر وارث تورات شدند. ، ص: 164
و ثانیاً، تورات همچون ارثی بدون زحمت به دست آنان رسید. 3. تورات هم هدایت براي مردم بود، یعنی آنان را در ابتداي راه
راهنمایی میکرد و هم تذکر و یادآوري؛ زیرا در مسیر زندگی، آنان را به یاد مسائلی میانداخت که شنیده بودند و بدان ایمان
آورده بودند. 4. خردمندان و صاحبان مغز و فکر از تورات بهره میبرند، نه انسانهاي نابخرد و متعصب، که از این ارث عظیم بنی
اسرائیل بهرهاي ندارند. آموزهها و پیامها: 1. موسی شخصی راهیافته و برنامهدار بود. 2. خردورزي کنید که زمینهساز استفاده از
هدایت و تذکرات کتابهاي الهی است. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و پنجم سورهي غافر سه دستور در زمینهي شکیبایی، توبه
و تسبیح به پیامبر صلی الله علیه و آله میدهد و میفرماید: 55 . فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ
وَالْإِبْکَارِ پس شکیبا باش که وعدهي خدا حق است و براي پیامد (کارهاي) خود آمرزش طلب، و به هنگام صبح و عصر، با ستایش
پروردگارت تسبیح بگو. نکتهها و اشارهها: 1. مخاطب این سه فرمان، پیامبر صلی الله علیه و آله است، اما در حقیقت اینها دستورها
« صبر » و برنامههایی است براي عموم مسلمانان و عمل به این سه برنامه پیروزي همهي مسلمانان را تسریع میکند. 2. مقصود از
همان استقامت و شکیبایی در برابر دشمنان سرسخت و دوستان سهلانگار و هوسهاي سرکش و خشم درونی و مانند آن است.
3. منظور از وعدهي الهی، همان وعدهي پیروزي پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان است ، ص: 165
به « ذنب » . که در آیهي 51 همین سوره و آیات دیگر قرآن آمده است. این پیروزي در سایهي صبر و استقامت به دست میآید. 4
و ممکن است در این جا به معناي لغوي «1» معناي دُم و دنبالهي چیزي است و به کارهایی که پیامد و عواقب دارند گفته میشود
باشد. 5. اگر پیامبر صلی الله علیه و آله معصوم است و گناه نمیکند، چرا دستورِ استغفار و طلب آمرزش به او داده شده است؟
استغفار هر کس بر اساس مقام و موقعیت اوست؛ یعنی ممکن است عملی شایستهي رهبر مسلمانان نباشد و ترك اولی به شمار آید
و استغفار براي آن لازم باشد، ولی همان عمل اگر از افراد عادي سربزند مانعی نداشته باشد؛ پس استغفار پیامبر صلی الله علیه و آله
6. مقصود از تسبیح و ستایش خدا در صبحگاهان و عصرگاهان، یا استمرار عبادت است و یا خصوص «2» . براي این امور است
عبادت در صبح و عصر که روح انسان آمادگی بیشتري براي آن دارد؛ به هر حال نمازهاي روزانه یکی از مصادیق بارز این تسبیح
است. آموزهها و پیامها: 1. با شکیبایی، استغفار و تسبیح، زمینهي تحقق وعدهي الهی را فراهم سازید. 2. وعدهي (پیروزي) که خدا
به شما داد حتماً تحقق مییابد. 3. صبح و عصر زمان بهتري براي عبادت است. *** ، ص: 166 قرآن
کریم در آیهي پنجاه و ششم سورهي غافر به رابطهي تکبّر با مجادله و ناکامی متکبّران اشاره کرده، میفرماید: 56 . إِنَّ الَّذِینَ
یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِن فِی صُدُورِهِمْ أَلَّا کِبْرٌ مَا هُم بِبَالِغِیهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ در حقیقت، کسانی
که در بارهي آیات خدا، بدون دلیلی که برایشان آمده باشد، مجادله میکنند، در سینههایشان جز تکبّري که آنان بدان نرسند،
به معناي بحث و ستیز در سخن است و « مجادله » . نیست؛ پس به خدا پناه ببر؛ [چرا] که فقط او شنواي بیناست. نکتهها و اشارهها: 1
،« سلطان » در سخنان حق و باطل، هر دو به کار میرود، ولی در این جا مقصود مجادله به باطل و بدون دلیل است. 2. مقصود از
. دلیلِ تسلّط بخش است که از راه وحی به انسان برسد؛ و بر راه نقلی تأکید شده است چرا که مطمئنترین راه و بدون خطاست. 3
صفحه 55 از 132
به معناي نشانههاست و در این جا مقصود معجزات و آیات قرآن است که مخالفان بدون دلیل در مورد آنها بحث و ستیز « آیات »
میکنند. 4. در این آیه بیان شده که ریشهي مجادلههاي مخالفان، همان تکبّر و غرور و خودمحوري آنان است؛ یعنی آنها دلیل
ندارند، بلکه فقط خود و افکار خویش را برتر میبینند و به دیگران اعتنایی ندارند و با آنان مجادله میکنند. 5. متکبران به هدف
خود نمیرسند؛ چون در فخرفروشی خود ناکام میشوند و در مجادلهي نیز نمیتوانند سخن خویش را به کرسی بنشانند. 6. خطر
متکبران مجادلهگر آنقدر زیاد است که خدا به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور میدهد که از شرّ آنان به او پناه ببرد و این
آموزهاي براي ما نیز هست. آموزهها و پیامها: 1. بدون دلیل در مورد آیات و نشانههاي خدا بحث نکنید. تفسیر قرآن مهر جلد
2. سرچشمهي بحثهاي ستیزهجویانه، خودمحوري و تکبّر است. 3. متکبران ناکام میمانند. 4. از شرّ متکبّران هجدهم، ص: 167
مجادلهگر به خدا پناه ببرید. *** قرآن کریم در آیات پنجاه و هفتم و پنجاه و هشتم سورهي غافر با بیان برخی مقایسهها، به
ناآگاهی و غفلت اکثریت اشاره میکند و میفرماید: 57 و 58 . لَخَلْقُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا
یَعْلَمُونَ* وَمَا یَسْتَوِي الْأَعْمَی وَالْبَصِ یرُ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَلَا الْمُسِیءُ قَلِیلًا مَا تَتَذَکَّرُونَ مسلماً، آفرینش آسمانها و زمین
از آفرینش مردم بزرگتر است، ولیکن بیشتر مردم نمیدانند. و نابینا و بینا مساوي نیستند؛ و کسانی که ایمان آورده و [کارهاي
شایسته انجام دادهاند با بدکاران (یکسان نیستند)؛ چه اندك متذکّر میشوید. نکتهها و اشارهها: 1. یکی از روشهاي تربیتی قرآن
استفاده از روش مقایسه است؛ یعنی دو گروه از مردم و یا دو چیز را در مقابل هم قرار میدهد و به تصویر میکشد تا شنونده بتواند
با مقایسهي آنها، خود، راه صحیح را انتخاب کند. 2. در این آیات آفرینش آسمانها با آفرینش انسانها و نیز کوردلان با افراد
بصیر و بینا و نیز مؤمنان شایستهکردار با بدکاران مقایسه شدهاند. همهي این مقایسهها براي آن است که متکبّران مجادلهگر و
مشرك را از مرکب غرور و غفلت به زیر کشد، تا حقایق را متوجه شوند و بیدار گردند و دست از تکبّر و جهل و بدکاري بردارند.
در قرآن معمولًا به معناي مردم تربیت نایافته در پرتو تعالیم پیامبران « ناس » 3. واژهي ، ص: 168 «1»
است و در این آیات نیز بیان شده که بیشتر مردم نا آگاهاند و اندکی از آنان متذکّر و بیدار میشوند. مقصود همین انسانهاي
تربیت نایافته هستند که در برابر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به تکبّر و مجادله میپرداختند. 4. مقصود از نابینا و بینا در آیات
فوق، بینایی و نابینایی جسمانی نیست؛ منظور از نابینایان انسانهاي کوردلی هستند که پردهي کبر و غرور و جهل بر چشمانشان
افتاده است و افراد بینا کسانی هستند که با نور علم و استدلال و حق روشن شدهاند. 5. در این آیات اعمال مؤمنان شایستهکردار با
بدکاران مقایسه شده است. مؤمنانی که با نور ایمان و علم بینا شده و ارزیابی صحیحی از خود و جهان اطراف دارند و از این رو
گرفتار غرور و غفلت نشدهاند و به سراغ کردار شایسته میروند و بدکاري نمیکنند. آموزهها و پیامها: 1. به عظمت آفرینش
آسمانها بنگرید تا به کوچکی آفرینش خود پی ببرید (و گرفتار تکبّر نشوید). 2. با مقایسهي افراد کوردل و روشن ضمیر و مؤمنان
شایسته کردار با بدکاران، راه صحیح را پیدا کنید. 3. اکثر مردم (تربیت نایافته) ناآگاه و در غفلت هستند. 4. توجه به عظمت خلقت
آسمانها، انسانهاي روشنضمیر و مؤمنان شایستهکردار، از عوامل آگاهیبخش و بیدار کننده است. *** قرآن کریم در آیهي
پنجاه و نهم سورهي غافر به قطعی بودن رستاخیز و بی ایمانی اکثریت اشاره میکند و میفرماید: 59 . إِنَّ السَّاعَۀَ لَآتِیَۀٌ لَا رَیْبَ فِیهَا
وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ قطعاً، ساعت (رستاخیز) آمدنی است، در حالی که هیچ تردیدي در آن نیست؛ و لیکن بیشتر مردم
ایمان نمیآورند. ، ص: 169 نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه، بر آمدن رستاخیز چند بار تأکید شده
در اصل به معناي جزئی از زمان است و در این جا یکی از نامهاي رستاخیز است و شاید از آن جهت بدان « ساعت » .2 «1» . است
ساعت میگویند که حساب مردم در آن جا به سرعت در ساعتی انجام میشود و یا این که رستاخیز به طور ناگهانی در ساعتی بهپا
میشود. 3. مقصود از بی ایمانی اکثریت مردم آن است که بیشتر مخالفان اسلام که انسانهاي تربیتنایافته و مشركاند، به دنبال
هوسرانی خویش هستند و از این رو به انکار معاد میپردازند، تا در گناهکاري آزاد باشند؛ و گرنه دلایل معاد مخفی نیست. 4. در
صفحه 56 از 132
این آیه و آیات قبلی سه بار اشاره شده است که اکثریت مردم، ناآگاه و غافل و بیایمان هستند؛ بنابراین اکثریت نمیتواند معیار
حقانیّت باشد. البته روشن است که مقصود از اکثریت در این موارد، اکثریت ناآگاه و غافل، یعنی انسانهاي تربیت نایافته هستند،
وگرنه اگر اکثریت مردم افرادي با ایمان و آگاه باشند، نظر مشورتی آنان در اسلام محترم است. آموزهها و پیامها: 1. شک نکنید
که رستاخیز حتماً میآید. 2. (اکثریت معیار حقانیّت نیست، و گرنه) اکثریت مردمِ (تربیت نایافته) به معاد ایمان ندارند. ***
مرا بخوانید تا (شما را) اجابت کنم
قرآن کریم در آیهي شصتم سورهي غافر به پیام محبتآمیز خدا در مورد دعا و اجابت آن و فرجام عذابآلود مستکبران اشاره
میکند و میفرماید: 60 . وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ تفسیر قرآن مهر
مرا بخوانید تا (دعاي) شما را بپذیرم! در واقع، کسانی که نسبت به پرستش من » : جلد هجدهم، ص: 170 و پروردگار شما گفت
در اصل به معناي خواندن است، که گاهی به « دُعا » . نکتهها و اشارهها: 1 «! تکبّر میورزند، به زودي با خواري وارد جهنّم میشوند
معناي تقاضا از خدا، یعنی همان دعاي اصطلاحی است و گاهی به معناي پرستش. البته معناي اول دعا با آیهي فوق سازگارتر است،
ولی برخی مفسران همچون ابن عباس، شاگرد تفسیري امام علی علیه السلام، دعا را در این جا به معناي عبادت و توحید دانستهاند.
ولی مانعی ندارد که هر دو معناي دعا مقصود آیه باشد. 2. در این آیه پروردگار از بندگانش میخواهد که او را بخوانند و دعا «1»
پروردگار) را آورده است که اشاره به ربوبیت و تربیت و پرورش ) « رب » کنند. نکتهي جالب آن است که از میان نامهاي خدا، نام
با دعا و استجابت آن ارتباط دارد. 3. در این آیه، خدا وعدهي استجابت و پاسخگویی « ربّ » است و از این جا روشن میشود که نام
به دعا را داده است و این از لطف بیانتهاي خداست که براي ما پیام میدهد که مرا بخوانید و باز پیام میدهد که اگر از من
بخواهید، به شما میدهم و دعایتان را اجابت مینمایم. یعنی رابطهي مستقیم با من برقرار کنید و رابطهي شما با من، رابطهي من و تو
و رابطهاي صمیمی باشد. 4. اگر خدا وعدهي استجابت داده، چرا گاهی دعاها مستجاب نمیشود؟ پاسخ آن است که اولًا، بسیاري
از دعاها مستجاب میشوند ولی ممکن است برخی دیرتر مستجاب شوند چون مصلحت دعاکننده در این است. ثانیاً، گاهی اصلًا
مصلحت دعاکننده در آن دعا نیست و ممکن است به ضرر او باشد؛ در این مواقع استجابت دعا به آن است که خدا در عوض به او
چیزي دیگر و یا ثواب میدهد. ، ص: 171 و ثالثاً، خود دعا ارتباط با خداي تعالی، عبادت و موجب
تکامل روح است که این خود نوعی اجابت و پاسخ به دعاکننده است. گفت آن اللَّه تو لبیک ماست آن نیاز و سوز و دردت پیک
ماست 5. در حدیثی روایت شده که از امام صادق علیه السلام در مورد عدم استجابت برخی دعاها پرسیدند و حضرت فرمودند:
هیچ کس او را نمیخواند، مگر آن که اجابت میکند، اما دعاي ستمکاران قبول نمیشود تا این که توبه کنند؛ وصاحب حق وقتی
دعا کند اجابت میشود وبلا از جایی که نمیداند از او برطرف میگردد یا این که (دعاي او) به صورت ثواب فراوان براي روز
6. در برخی احادیث «1» . نیازش ذخیره گردد. و اگر چیزي را که بنده میخواهد خیر او در آن نباشد، از دادن آن خودداري میکند
آمده است که دعاي چهار دسته مستجاب نمیشود: الف) کسی که در خانه بنشیند و طلب رزق کند؛ ب) کسی که به همسرش
نفرین کند؛ ج) کسی که اموالش را تباه سازد و طلب رزق کند؛ د) کسی که مالش را بدون شاهد قرض دهد (و به او باز نگردانند).
البته روشن است که اینگونه روایات برخی از مصادیق کسانی را بیان میکنند که دعایشان مستجاب نمیشود، و گرنه موانع «2»
استجابت دعا زیاد است و مصادیق دیگري نیز دارد. و به طور کلی هر کس دست از تلاش بردارد، یا در انجام کاري کوتاهی کند
7. دعا عبادتی است که هر کس ، ص: 172 «3» . و براي آن کار دعا کند دعاي او مستجاب نمیشود
و در «1» .« دعا عبادت است » در مورد آن تکبّر ورزد، وارد دوزخ میشود. در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که
حدیث دیگري از امام صادق علیه السلام روایت شده که کثرت دعا را بر کثرت نماز ترجیح میدادند و آن را عبادت بزرگ
صفحه 57 از 132
8. دعا شما را از ظلمتکده بیرون میسازد و سبکبار میکند: امام عارفان در این مورد میفرمایند: آن که سبکبار «2» . میخواندند
کند انسان را و از این ظلمتکده میکشد او را بیرون و نفس را از آن گرفتاريها و سرگشتگیهایی که دارد خارج میکند، این
ادعیهاي است که از ائمه علیهم السلام ما وارد شدهاند ... این ادعیه مهیا میکنند این نفوس را براي این که این علایقی که انسان
دارد و بیچاره کرده انسان را این علایق، این گرفتاريهایی که انسان در این عالم طبیعت دارد و انسان را سرگشته کرده است، متحیّر
آموزهها و پیامها: 1. خدا دوست دارد شما بخواهید و او عطا «3» . کرده است نجاتش بدهند و آن راهی که راه انسان است ببرند
کند. 2. هر دعایی بکنید (به نوعی) پاسخ داده میشود. 3. یکی از عوامل عذاب، تکبّر در برابر دعا و عبادت خداست. تفسیر قرآن
4. رابطهي شما با خدا، رابطهي صمیمی و بیواسطه (من و تو) باشد. *** الهینامه الهی! همه گویند مهر جلد هجدهم، ص: 173
فَلَک » ، بده، حسن گوید بگیر. الهی! آن خواهم که هیچ نخواهم. الهی! اگر تقسیم شود به من بیش از این که دادي نمیرسد
الهی! همه سر آسوده خواهند و حسن دل آسوده. الهی! همه از تو دوا خواهند و حسن از تو درد. الهی! همه آرامش «! الحمد
خواهند و حسن بیتابی، همه سامان خواهند و حسن بیسامانی. الهی! اگر چه درویشم، ولی داراتر از من کیست که تو داراییِ منی.
الهی! دندان دادي، نان دادي، جان دادي، جانان بده! الهی! سرمایهي کسبم دادي، توفیق کسبم ده! الهی! به سوي تو آمدم، به حقِّ
خودت مرا به من برمگردان! الهی! یک شوریده جهانی را میشوراند، این شوخدیده را شوریدهتر کن! الهی! شکرت که فهمیدم که
، ص: 174 قرآن کریم در آیات شصت و یکم تا شصت وسوم سورهي غافر به نشانههاي «1» . نفهمیدم
63 . اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ - خدا در آفرینش شبانه روز و ناسپاسی اکثریت و انکار نشانههاي خدا اشاره میکند و میفرماید: 61
لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِ راً إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ* ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ
فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ* کَ ذلِکَ یُؤْفَکُ الَّذِینَ کَانُوا بِآیَاتِ اللَّهِ یَجْحَ دُونَ خدا کسی است که شب را براي شما (تاریک) قرار داد تا در آن
آرام بگیرید، و روز را روشنیبخش (قرار داد، چرا) که قطعاً، خدا نسبت به مردم داراي بخشش است؛ ولیکن بیشتر مردم
سپاسگزاري نمیکنند. این خدا پروردگار شماست! که آفریدگار هر چیزي است؛ هیچ معبودي جز او نیست؛ پس چگونه (از حق)
بازگردانده میشوید؟! اینچنین کسانی که نشانههاي خدا را انکار میکردند (از حق) بازگردانده میشوند. نکتهها و اشارهها: 1. این
آیات نشانههاي خدا را در آفرینش شب و روز معرفی کردهاند؛ از طرفی شب با تاریکی خود موجب تعطیلی کارها وآرامش انسان
میشود و اعصاب و روان او را استراحت میدهد. و از طرف دیگر، روز با نور و روشنایی به زندگی حرکت میدهد و زمینهساز
کار وفعالیت انسان است. آري؛ آفریدگاري حکیم و آگاه به نیازهاي انسان شب و روز را اینگونه قرار داده تا مصالح انسان را
تأمین سازد. 2. نعمتهاي الهی در نظام شبانه روز و دیگر آفریدهها فراوان است اما انسانهاي سپاسگزار کم هستند. مقصود از
که اکثریت آنان ناسپاساند، همان افرادي هستند که از تربیت دینی دور افتاده و نعمتبخشِ خود را به خوبی نشناخته و با « مردمی »
3. در این آیات به چند صفت خدا اشاره شده وظیفهي سپاسگزاري خود آشنا نشدهاند. ، ص: 175
که هر کدام میتواند دلیل بر دیگري باشد: نشانههاي خدا و نعمتهاي او دلیل بر ربوبیّت او و ربوبیت و پرورش او دلیل خالقیت او
4. در این آیات با سرزنش انسانهایی که از راه حق و خدا روي میگردانند و به «1» . و خالق همه چیز بودن دلیل بر یگانگی اوست
راه شرك و کفر میروند، به عامل اساسی این رويگردانی اشاره کرده است که همان انکار لجوجانهي نشانههاي خداست. یعنی،
این انکار زمینهساز آن میشود که دیگران شما را از راه منحرف سازند. 5. این آیات، روگردانی منحرفان مشرك را با فعل مجهول
یعنی گویا تقصیر آنان نبوده و به خواست و ارادهي شخصی از حق روي ،«. شما روي گردانیده میشوید » آورده و فرموده است
در اصل به معناي « یجحدون » . برنتافتهاند. این تعبیر هم سرزنشآمیز است و هم زمینهي بازگشت و توبهي آنان را فراهم میسازد. 6
انکار چیزي است که در دل وجود دارد؛ یعنی انسان چیزي را که به آن معتقد است انکار میکند. آري؛ مشرکان با آن که
آموزهها و پیامها: 1. با مطالعه در «. نشانههاي خدا را میدیدند و در دل به آنها اعتقاد داشتند، از سر لجاجت آنها را انکار میکردند
صفحه 58 از 132
فواید وآثار شبانهروز، خداشناستر شوید. 2. (تا میتوانید) شب را براي استراحت و روز را براي فعالیت قرار دهید. 3. سپاس
. نعمتهاي الهی را به جا آورید و به دنبال اکثریت ناسپاس نروید. 4. از خداي یکتا که پروردگار و خالق شماست روي برمتابید. 5
انکار نشانهها و آیات الهی زمینهساز انحراف است. *** ، ص: 176 قرآن کریم در آیات شصت و
چهارم و شصت و پنجم سورهي غافر با اشاره به نشانههاي خدا در زمین و آسمان و چهرهپردازي انسانها، مردم را به عبادت و
ستایش او فرا میخواند و میفرماید: 64 و 65 . اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ قَرَاراً وَالسَّماءَ بِنَاءً وَصَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَرَزَقَکُم مِنَ
الطَّیِّبَاتِ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ* هُوَ الْحَیُّ لَاإِلهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ خدا کسی
است که زمین را براي شما قرارگاهی و آسمان را بنایی قرار داد و شما را صورت گري کرد و صورتهاي شما را نیکو گردانید و
از (خوراکیهاي) پاکیزهها به شما روزي داد؛ این خدا پروردگار شماست؛ پس خجسته (و پایدار) است خدایی که پروردگار
جهانیان است. او زنده است؛ هیچ معبودي جز او نیست؛ پس او را بخوانید (وبپرستید) در حالی که دین (خود) را براي او خالص
کردهاید. ستایش مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به قرارگاه ثابت کرهي
زمین اشاره شده است که در همان حالی که با سرعت زیاد به دور خود و به دور خورشید میچرخد، آرام و براي سکونت مطمئن
در « سماء » و واژهي «1» در لغت عرب به معناي خانههاي عربی اعراب بادیه نشین، همچون خیمهها و سایبانهاست « بِناء » . است. 2
که در این جا «2» قرآن و لغت به معانی جهت بالا، جوّ اطراف زمین، کرات آسمانی و جایگاه آنها و آسمان معنوي به کار میرود
معناي جوّ اطراف زمین مناسبتر است. ، ص: 177 بنابراین، آیهي فوق اشاره دارد که آسمان (وهواي
3. در این «1» . اطراف) همچون خیمهاي زمین را احاطه کرده است که زمین را از اشعههاي زیانآور و خطرهاي دیگر حفظ میکند
آیات به چهرهپردازي انسان به عنوان نشانهي خدا اشاره شده است. آري؛ ساختمان وجودي انسان کاملًا موزون، مستحکم و دلپذیر
و نسبت به حیوان و موجودات دیگر خوشروتر و خوشاندامتر است؛ البته انسان همان طور که صورتی زیبا دارد، سیرتی پر استعداد
به معنی چیزهاي پاك و پاکیزه، همچون غذا، همسر، خانه و روزيهاي معنوي، همچون علم میشود که « طیبات » .4 «2» . و زیبا دارد
یکی از صفات خداست؛ یعنی خدا موجودي زنده است و علم و اراده دارد؛ البته حیات « حی » . خدا به انسان ارزانی داشته است. 5
خدا ذاتی و همیشگی است، بر خلاف حیات انسانها که محدود و موقت و از غیر است. 6. در این آیه دو آموزه براي ما بیان شده
است یکی آن که خدا را با اخلاص بخوانید و دین خود را فقط براي او خالص سازید و دوم آن که فقط ستایش او را بگویید و
حمد او را به جا آورید؛ چرا که او یکتا و زندهاي است که همهي این نعمتها را به شما داده است. آموزهها و پیامها: 1. با مطالعه
در آسمانها و زمین خداشناس شوید. 2. با مطالعه در چهرهي زیباي انسان خداشناس شوید. 3. با غذاشناسی به خداشناسی برسید.
4. موجود یکتاي زنده، شایستهي پرستش خالصانه و ستایش است. *** ، ص: 178 قرآن کریم در
آیهي شصت و ششم سورهي غافر به دستورات الهی در مورد نفی شرك و لزوم تسلیم در برابر پروردگار اشاره میکند و میفرماید:
به راستی من » : 66 . قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءَنِیَ الْبَیِّنَاتُ مِن رَبِّی وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ بگو
منع شدهام که کسانی را که غیر از خدا میخوانید بپرستم! آنگاه که دلیلهاي روشن از جانب پروردگارم براي من آمد و فرمان
نکتهها و اشارهها: 1. این آیه خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله است، ولی در «. داده شدم که تسلیم پروردگار جهانیان باشم
حقیقت وظیفهي همهي مسلمانان را بیان میکند که راه شرك را نروند و فقط تسلیم دستورهاي خدا باشند. 2. در این آیه بتپرستی
و شرك با دو دلیل عقلی و نقلی منع شده است؛ دلیل نقلی آن است که خدا این کار را ممنوع کرده است و دلیل عقلی همان دلایل
روشن و معجزهآساست که به اثبات توحید و نفی شرك میپردازد. 3. این آیه دستور میدهد که تسلیم پروردگار باشید و در این
آورده است که این خود دلیلی است براي لزوم تسلیم بودن در برابر او؛ یعنی باید در برابر دستورهاي « ربّ العالمین » راستا صفت
کسی که پرورش دهندهي همگان است تسلیم باشیم، تا رشد کنیم. 4. تعبیرات آیهي فوق که در برابر مخالفان سرسخت اسلام آمده
صفحه 59 از 132
است، بسیار نرم و مؤدبانه است تا حسّ لجاجت مشرکان تحریک نشود؛ یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله به مشرکان مستقیماً
به من اینگونه دستور داده شده است » بلکه به طور غیر مستقیم میگوید ،«. دست از شرك بردارید و تسلیم خدا شوید » : نمیگوید
، ص: 179 آموزهها و پیامها: 1. از شرك .«( (حال شما وظیفهي خودتان را تشخیص دهید و عمل کنید
دوري کنید و تسلیم خدا باشید. 2. با مخالفان به صورت نرم، مؤدبانه و غیر مستقیم سخن بگویید تا لجاجت نکنند. 3. نفی شرك
دلیل نقلی و عقلی دارد. ***
مراحل آفرینش انسان
قرآن کریم در آیات شصت و هفتم و شصت و هشتم سورهي غافر به نشانههاي خدا در مراحل آفرینش و زندگی انسان و ارادهي
مطلق خدا اشاره میکند و میفرماید: 67 و 68 . هُوَ الَّذِي خَلَقَکُ م مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُطْفَۀٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَۀٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا
أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخاً وَمِنکُم مَن یُتَوَفَّی مِن قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمّیً وَلَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ* هُوَ الَّذِي یُحْیِی وَیُمِیتُ فَإِذَا قَضَی أَمْراً فَإِنَّمَا
یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ او کسی است که شما را از خاك آفرید؛ سپس از آب اندك سیّال، سپس از (خون بسته) آویزان؛ سپس شما را
به صورت کودکی بیرون میآورد؛ سپس (زندگی میکنید) تا به حدّ رشدتان برسید؛ سپس (ادامه میدهید) تا پیرانی شوید؛ و
برخی از شما کسانی هستند که پیش از (آن مرحله، جانش) به طور کامل گرفته میشود؛ و تا به سرآمد معین (مرگ) میرسید؛ و
باشد که شما خرد ورزي کنید. او کسی است که زنده میکند و میمیراند؛ و هنگامی که چیزي را اراده کند، پس فقط به آن
آفریده شده است. اگر مقصود از خاك در این « خاك » پس (فوراً موجود) میشود. نکتهها و اشارهها: 1. انسان از «! باش » : میگوید
جا، همان خاکی باشد که آدم علیه السلام از آن آفریده شد، پس منظور آیه آن است که شما را با واسطهي آدم از خاك آفریدیم.
، ص: 180 و اگر مقصود از خاك در این آیه، آفرینش همهي انسانها از خاك باشد، پس منظور آیه
آن است که تمام مواد غذایی که نطفهي انسان از آن تشکیل میشود، از خاك است؛ یعنی انسان به وسیلهي تغذیه از گیاهان و
«1» . حیونات، مواد اصلی خود را از خاك میگیرد و سپس به نطفه تبدیل میکند. البته ظاهر این آیه با تفسیر دوم سازگارتر است
در لغت به معناي سیلان ضعیف چیزي است و به معناي آب صاف نیز آمده است. این واژه در اصطلاح به مادهاي گفته « نُطفه » .2
گویند که از میلیونها اسپرماتوزئید « منی » میشود که از مردان یا زنان در هنگام لقاح خارج میشود که در مورد مردان به آن
میگویند که در هر ماه تعدادي از آنها از هر زن خارج میشود. البته « اوول » یا « تُخمک » تشکیل شده است و در مورد زنان به آن
در « عَلَقه » .3 «3» . اما در قرآن معمولًا به منی مرد گفته میشود «2» ، مرد و زن نیز آمده است « نطفهي مخلوط » به معناي « نطفه » واژهي
و گاهی به معناي خون بسته یا زالو نیز میآید؛ زیرا اینها به چیز «. چیزي است که به چیز بالاتر آویزان میشود » اصل به معناي
این واژه در این آیه به معناي عامل تولید مثل زن و مرد است که با همدیگر مخلوط میشود و به «4» . دیگري آویزان میشوند
صورت یک توت به دیوارهي رحم میچسبد و آویزان میشود؛ البته شکل عَلَقه شبیه زالو است و هر دو نیز از خون تغذیه میکنند.
در اصل به معناي غذاي جویده شده و گوشت جویده است؛ یعنی جنین انسان پس از مرحلهي علقه، بهصورت قطعه « مُضغَه » .4 «5»
، ص: 181 این تعبیر اشاره به مرحلهاي از جنین انسان «6» . گوشتی شبیه گوشت جویده شده در میآید
براي مبالغه در خلق به کار میرود؛ یعنی ایجاد چیزي با کیفیت « مُخلَّقَه » . است که هنوز اعضاي مختلف آن مشخص نشده است. 5
. این تعبیر به مرحلهاي اشاره دارد که در جنین انسان تغییراتی پیدا میشود و اعضاي بدن کم کم ظاهر میشود. 6 «1» . مخصوص
جالب توجه آن است که، در این آیه، تا مرحلهي چهارم، تعبیر میکند که شما را آفرید و خارج ساخت، ولی در مورد مرحلهي
بلوغ و پیري میفرماید: تا شما به بلوغ برسید و تا شما پیر شوید؛ این تعبیرات اشاره به استقلال انسان بعد از تولد و تأثیر ارادهي
و نیز به مرگ او اشاره شده و از مرگ با عنوان «3» 7. در این آیه به مدّت معیّن عمر انسان «2» . انسان در مراحل رشد و پیري است
صفحه 60 از 132
توفّی یاد شده است که به معناي فنا و نابودي نیست، بلکه به معناي دریافت کامل (روح انسان) است. 8. در این آیه مراحل خلقت »
عطف آورده است؛ چرا که مرگ « واو » عطف شده که نشانهي فاصلهي زمانی بین مراحل است، ولی مرگ را با « ثمّ » با واژهي
همیشه بعد از پیري نیست و ممکن است جلو یا عقبتر برود و انسان بعد از هر کدام از مراحل آفرینش بمیرد. 9. در این آیات بیان
شده که مرگ و حیات انسانها و حیوانات و گیاهان بلکه همهي موجودات به دست خداست؛ یعنی چهرههاي متنوع حیات از
موجودات تک سلولی تا پرندگان و حیوانات غولپیکر همه میمیرند و حیات ، ص: 182 و مرگ آنها
به دست خداست و این نشانهاي دیگر از خداست. 10 . خدا صاحب ارادهي مطلق است و هیچ چیز مانع او نیست و براي تحقق
بخشیدن به ارادهي خود نیازمند چیزي نیست. وقتی او اراده کند، بلافاصله هر چیز به وجود میآید و حتی نیازي به لفظ نیست و
آموزهها و پیامها: 1. با مطالعه در مراحل زندگی خودتان، خداشناس شوید. 2. با «1» . براي بیان این اراده است « باش » کلمهي
مطالعات رویانشناسی، به خداشناسی برسید. 3. هدف از طیّ مراحل زندگی تا مرگ، خردورزي شماست. 4. با مطالعه در مورد
مرگ و حیات خداشناس شوید. 5. ارادهي خدا مطلق است و بلافاصله تحقق مییابد. *** ، ص: 183
مراحل آفرینش انسان در قرآن کریم به پانزده مرحلهي آفرینش تا مرگ انسان اشاره شده است؛ که برخی دانشمندان چینش این
1. آفرینش از خاك (غافر، 67 ؛ حج، 5؛ مؤمنون، 12 و ...)؛ 2. آفرینش از «1» : مراحل را شگفتآور و اعجاز علمی قرآن دانستهاند
4. آفرینش از نطفه ؛( 46 و قیامت، 37 - 59 ؛ نجم، 45 - آب (انبیاء، 30 ؛ نور، 45 ؛ فرقان، 54 و ...)؛ 3. آفرینش از منی (واقعه، 58
2؛ حج، 5؛ مؤمنون، 14 ؛ غافر، 67 و ...)؛ 6. آفرینش از - 14 و ...)؛ 5. آفرینش از علق (علق، 1 - (نحل، 24 ؛ حج، 5؛ مؤمنون، 13
مضغه (قطعه گوشت) (مؤمنون، 14 ؛ حج، 5 و ...)؛ 7. تصویر و تسویه انسان (سجده، 9؛ کهف، 37 ؛ قیامت، 38 و ...)؛ 8. شکلگیري
- 10 . آفرینش جنس جنین (مذکر یا مونث) (قیامت، 38 ؛( 9. پوشاندن گوشت بر استخوانها (مؤمنون، 14 ؛( استخوانها (مؤمنون، 14
12 . تولد طفل (غافر، ؛( 11 . آفرینش روح (دمیدن جان در جنین) (سجده، 9 و مؤمنون، 14 ؛(50 - 46 و شوري، 49 - 39 ؛ نجم، 45
15 . مرگ (یا ؛(... 14 . کهنسالی (غافر، 67 ؛ حج، 5؛ روم، 54 و یس، 68 ؛( 13 . بلوغ (غافر، 67 و حج، 5 ؛( 67 ؛ حج، 5 و نحل، 78
، ص: 184 قرآن کریم در آیات شصت و نهم تا هفتاد و «2» .(... تولدي دیگر) (غافر، 67 ؛ حج، 5 و
72 . أَلَمْ تَرَ إِلَی - دوم سورهي غافر به فرجام عذابآلود مجادلهگران و تکذیب کنندگان آیات الهی اشاره میکند و میفرماید: 69
الَّذِینَ یُجَ ادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ أَنَّی یُصْ رَفُونَ* الَّذِینَ کَ ذَّبُوا بِالْکِتَبِ وَبِمَ ا أَرْسَلْنَا بِهِ رُسُلَنَا فَسَ وْفَ یَعْلَمُونَ* إِذِ الْأَغْلَالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ
وَالسَّلَاسِلُ یُسْحَبُونَ* فِی الْحَمِیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ آیا نظر نکردهاي به کسانی که در آیات خدا مجادله میکنند، که چگونه (از
حق) روي گردانیده میشوند؟! (همان) کسانی که کتاب (الهی) و آنچه فرستادگانمان را بدان فرستادهایم دروغ انگاشتند؛ پس در
آینده خواهند دانست؛ هنگامی که غُلها و زنجیرها در گردنهاي آنان قرار گرفته، در حالی که آنان در آب سوزان کشیده
یعنی گفتوگوهاي باطل و بدون دلیل ،« مجادله » میشوند؛ سپس در آتش، شعلهور میشوند! نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به
کافران اشاره شده است؛ همان کسانی که با لجاجت و تعصب به بحث و ستیز در مورد نشانههاي خدا و کتابهاي آسمانی و
معجزات پیامبران میپردازند و به دنبال حقجویی نیستند، بلکه در پی تکذیب آنها هستند و از حق باز میمانند. 2. کافران مجادلهگر
و تکذیبگر، گرفتار انواع عذابهاي دوزخ میشوند، که متناسب با اعمال آنها در دنیاست. - با غل و زنجیر بسته میشوند، همان
طور که در دنیا در زنجیرهاي تقلید و تعصب بودند. - به جانب آب سوزان کشیده میشوند، همان طور که آیات الهی را انکار
همان طور «1» ، میکردند. - در شعلههاي آتش افکنده میشوند و خود آتشگیرهي دوزخ میشوند و شعلهها را فروزانتر میکنند
. که در دنیا با تکذیب پیامبران و معجزات الهی، آتش بر میافروختند. ، ص: 185 آموزهها و پیامها: 1
به سرنوشت مجادله گران تکذیبگر بنگرید و درس عبرت گیرید. 2. مجادله دربارهي آیات و نشانههاي خدا زمینهساز انحراف
. است. 3. فرجام عذابآلودي در انتظار مجادلهگران و تکذیبکنندگان آیات الهی است. 4. عذابهاي دوزخ متنوع است. 5
صفحه 61 از 132
سرنوشت مجادلهگران در آیات الهی و تکذیبکنندگان کتابهاي آسمانی یکنواخت است. *** قرآن کریم در آیات هفتاد و
. سوم و هفتاد و چهارم سورهي غافر به بیثمر بودن معبودان مشرکان در رستاخیز و انکار آنان اشاره میکند و میفرماید: 73 و 74
ثُمَّ قِیلَ لَهُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ تُشْرِکُونَ* مِن دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَ لُّوا عَنَّا بَل لَمْ نَکُن نَدْعُوا مِن قَبْلُ شَیْئاً کَ ذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ الْکَافِرِین سپس به
آنان) از (نظر) ما گم شدند؛ بلکه هرگز ) » : میگویند «!؟ کجایند آنچه را جز خدا، شریک (او) قرار میدادید » : آنان گفته میشود
اینگونه خدا کافران را در گمراهی وا مینهد. نکتهها و اشارهها: 1. پرسشهایی که خدا «! پیش از این چیزي را پرستش نمیکردیم
یا فرشتگان یا بهشتیان از دوزخیان میکنند و آنها را به یاد گذشته و بییاوري خود میاندازند و سرزنشهایی که به آنان مینمایند،
نوعی عذاب روحی و روانی براي دوزخیان است. 2. به مشرکان گفته میشود: معبودانی که میپرستید کجایند، تا به یاري شما
بشتابند و شما را از آتش نجات دهند یا شفاعت شما را بکنند، آن گونه که آنها را شفیعان خود میپنداشتید. 3. مفسران قرآن در
مورد پاسخ انکارآمیز مشرکان دو تفسیر کردهاند: ، ص: 186 الف) مقصود مشرکان آن است که این
معبودان، خیالی و سراب بودند و گویا ما اصلًا کسی را پرستش نکردهایم. ب) منظور مشرکان انکار واقعی شرك خود است که البته
4. مقصود از گمراه کردن کافران آن است که آنان در اثر اعمال «1» . این دروغی بزرگ است که براي نجات از رسوایی میگویند
و عقاید باطلشان منحرف میشوند و پردهاي بر قلب و فکر آنها قرار میگیرد، به طوري که از راه حق باز میمانند و در آخرت نیز با
انکار شرك خود، این گمراهی را آشکار میسازند. آموزهها و پیامها: 1. مشرکان در دوزخ نیز مورد بازجویی سرزنشآمیز قرار
میگیرند (و عذاب روحی میشوند). 2. قبل از آن که در رستاخیز مورد بازپرسی قرار گیرید، فکر کنید که کاري از دست معبودان
دروغین ساخته نیست. 3. مشرکان در رستاخیز شرك خود را انکار و گمراهی خود را آشکارتر میسازند. *** قرآن کریم در
آیات هفتاد و پنجم و هفتاد و ششم سورهي غافر به عوامل عذاب کافران و جایگاه بد آنان در دوزخ اشاره میکند و میفرماید: 75
و 76 . ذلِکُم بِمَا کُنتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَبِمَا کَنتُمْ تَمْرَحُونَ* ادْخُلُوا ابْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا فَبِئْسَ مَثْوَي الْمُتَکَبِّرِینَ آن
(عذاب) به خاطر آن است که بهناحق در زمین شادمانی میکردید و پیوسته سرمستی و تکبّر میورزیدید. (به کافران گفته میشود:)
از درهاي جهنّم وارد شوید در حالی که در آنجا ماندگارید؛ و جایگاه متکبران چه بد است! ، ص:
187 نکتهها و اشارهها: 1. شادي و خوشحالی دو گونه است: الف) شادي به خاطر پیروزي حق که این نوع شادي نیکوست. ب)
شادي به خاطر امور باطل و بی اساس (همچون قانونشکنیها و ثروتاندوزيها و انجام گناهان) که این نوع شادي مذموم است و
به معناي شادي شدید و « تمرحون » . در این آیه به این نوع شادي اشاره شده است که انسان را به سوي عذاب الهی میکشاند. 2
گسترده و یا خوشحالی از مطالب بی اساس و یا شادي همراه با سرمستی و باطلگرایی است. البته ممکن است همهي این معانی
مقصود آیه باشد؛ یعنی شادي زیاد همراه با غرور و غفلت که انسان را از درك حقایق بازمیدارد. این نوع شادي انسان را به سوي
3. شادي و غم انسان باید حالت تعادل داشته باشد و یکی از عوامل انحراف و عذاب آن است «1» . باطل و عذاب الهی میکشاند
که انسان فقط به شادي و سرمستی مستمر بپردازد تا کم کم گرفتار غفلت و غرور و امور باطل و عذاب شود. 4. مقصود از درهاي
جهنّم چیست؟ پاسخ این پرسش را مفسران دو گونه دادهاند: الف) دوزخ داراي طبقات مختلف است که هر طبقه دري دارد و
گاهی یک گروه از درهاي متعدد و تو در تو وارد دوزخ میشوند. در این مورد حدیثی نیز از امام علی علیه السلام روایت شده
«3» . ب) مقصود آن است که راههاي ورود به دوزخ در دنیا متعدد است و هر کس با انجام گناهی خاص دوزخی میشود «2» . است
5. در این آیات به تکبّر دوزخیان اشاره البته مانعی ندارد که هر دو تفسیر مراد آیه باشد. ، ص: 188
شده است؛ یعنی یکی از عوامل عذاب آنان تکبّر آنها در دنیاست که آنان را گرفتار کفر و شرك و مجازات کرده است. آموزهها و
. پیامها: 1. شادي زیاد و به ناحق، انسان را به سوي عذاب الهی سوق میدهد. 2. تکبّر نورزید که یکی از عوامل عذاب است. 3
راههاي رسیدن به دوزخ متعدد است (پس مراقب عاقبت راه خود باشید). *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و هفتم سورهي غافر رهبر
صفحه 62 از 132
اسلام را به شکیبایی فرا میخواند و به دشمنان اسلام هشدار داده، میفرماید: 77 . فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِي
نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْنَا یُرْجَعُونَ پس شکیبا باش که وعدهي خدا حق است؛ و اگر پارهاي از آنچه (از مجازاتها) که به آنان وعده
میدهیم، به تو بنمایانیم، یا (قبل از عذاب آنان، جان) تو را کامل بگیریم، پس فقط به سوي ما، بازگردانده میشوند. نکتهها و
اشارهها: 1. مقصود از وعدهي خدا، همان وعدهي پیروزي پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان بر کافران و یا مجازاتهایی است که
به کافران لجوج وعده داده شده است که هر دو تحقق خواهد یافت. 2. این آیه نوعی دلداري به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
است و اشاره میکند که تو وظیفهي خود را انجام بده و بدان که وعدهي خدا حق است و مجازات کافران تحقق خواهد یافت؛ البته
. بخشی از مجازات آنها در دنیا و بخشی در رستاخیز تحقق مییابد. ، ص: 189 آموزهها و پیامها: 1
مبلغان و رهبران الهی با امید به تحقق وعدههاي خدا، (در راه انجام وظیفه) شکیبا باشند. 2. کافران اگر برخی از مجازاتهاي آنان
در دنیا واقع نشد، مغرور نشوند که در رستاخیز تحقق خواهد یافت؛ چون بازگشت همه به سوي خداست. *** قرآن کریم در آیهي
هفتاد و هشتم سورهي غافر با اشاره به سرگذشت پیامبران پیشین، به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دلداري و به مخالفان هشدار
میدهد و میفرماید: 78 . وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِن قَبْلِکَ مِنْهُم مَن قَصَصْنَا عَلَیْکَ وَمِنْهُم مَن لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَن یَأْتِیَ
بِآیَۀٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِ یَ بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِکَ الْمُبْطِلُونَ و به یقین، بیش از تو فرستادگانی را فرستادیم؛ برخی از آنان
کسانی هستند که (سرگذشت آنان را) بر تو حکایت کردیم و برخی از آنان کسانی هستند که (سرگذشتشان را) بر تو حکایت
نکردیم، و براي هیچ فرستادهاي سزاوار نیست (و حق ندارد) که نشانه (معجزه آسایی) را جز به رخصت خدا بیاورد؛ و هنگامی که
فرمان خدا برسد، به حق داوري میشود، و در آنجا باطلگرایان زیان میکنند. نکتهها و اشارهها: 1. در قرآن، به نام و سرگذشت
تفسیر قرآن «2» . و به سرگذشت برخی از آنان نیز به طور ضمنی اشاره شده است «1» بیست و شش نفر از پیامبران به طور صریح
و در برخی احادیث بیان «1» ، 2. در احادیث متعدد حکایت شده که پیامبران الهی 124000 نفر بودهاند مهر جلد هجدهم، ص: 190
شده که 313 نفر آنان رسول و بقیه پیامبر بودهاند و از میان آنان 5 پیامبر بزرگ و الوالعزم بودهاند، یعنی نوح، ابراهیم، موسی،
3. سرگذشت و نام همهي پیامبران در قرآن نیامده است؛ پس قرآن همهي «2» . عیسی علیهم السلام و محمد صلی الله علیه و آله
مسائل تاریخ را بیان نکرده، بلکه در مورد پیامبرانی که سرگذشت آنان را بیان کرده، به مواردي از زندگی آنان اشاره کرده که
فایدهي معرفتی یا تربیتی داشته و عبرتآموز بوده است. 4. آوردن نشانه (معجزه) بدون رخصت الهی براي پیامبران ممکن نیست؛
چرا که معجزه براي هدایت مردم و روشن کردن حق است نه بازیچهي هوسهاي افراد بهانه جو؛ و علاوه بر آن، معجزهي قرآن
براي اتمام حجّت کافی بود، ولی باز هم مخالفان بهانهجویی میکردند. 5. در این آیه به مجازات الهی براي باطلگرایان اشاره شده
که در آن هنگام راه توبه بسته میشود و راه گریز نخواهد بود و آنان زیانکار و مجازات میشوند. 6. مقصود از مجازات، در این
آیه، همان مجازات رستاخیز و یا مجازاتهاي الهی در دنیاست که کافران با شتاب خواستار آن بودند، ولی مانعی نیست که هر دو
نوع مجازات مقصود آیه باشد. آموزهها و پیامها: 1. قرآن قصههاي پندآموز برخی پیامبران را بیان کرده، اما کتاب تاریخ پیامبران
نیست. 2. اختیار معجزات پیامبران به دست خداست، نه به دلخواه مردم. 3. باطلگرایی نکنید که زیان آن در هنگام نزول عذاب یا
رستاخیز ظاهر میشود. *** ، ص: 191 قرآن کریم در آیات هفتاد و نهم تا هشتاد و یکم سورهي غافر
81 . اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ الْأَنْعَامَ لِتَرْکَبُوا مِنْهَا - به نشانههاي خدا در جهان حیوانات و در صحنهي دریاها اشاره میکند و میفرماید: 79
وَمِنْهَا تَأْکُلُون* وَلَکُمْ فِیهَا مَنَافِعُ وَلِتَبْلُغُوا عَلَیْهَا حَاجَۀً فِی صُدُورِکُمْ وَعَلَیْهَا وَعَلَی الْفُلْکِ تُحْمَلُونَ* وَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ فَأَيَّ آیَاتِ اللَّهِ تُنکِرُونَ
خدا کسی است که دامها را براي شما قرار داد تا (بر برخی) از آنها سوار شوید، و از (گوشت) آنها میخورید؛ و براي شما در آنها
سودهاست، و تا (با سوار شدن) بر آنها به خواستهاي که در سینههاي شماست برسید؛ و بر آنها و بر کشتیها حمل میشوید. و
نشانههایش را به شما مینمایاند؛ پس کدامیک از نشانههاي خدا را انکار میکنید؟! نکتهها و اشارهها: 1. این آیات به نشانههاي
صفحه 63 از 132
خدا در جهان حیوانات و صحنهي دریاها اشاره و نعمتهاي الهی را در این زمینهها یادآوري نمودهاند، تا نخست انسان را به یاد
از کلمهي نعمت گرفته شده و به شتر و چهارپایان دیگر انعام گفته « انعام » . خدا اندازد و سپس حسّ سپاسگزاري او را برانگیزد. 2
میشود؛ چرا که از نعمتهاي بزرگ خدا و موجوداتی مفیدند که انسان از شیر، گوشت، پوست و پشم آنها استفاده و گاهی
بارهاي خود را با آنان حمل میکند و یا بر آنان سوار میشود و سفر میکند. 3. خدا نشانههاي خود را در درون و بیرون از وجود
انسان به وي مینمایاند؛ گاهی از مراحل آفرینش انسان و خلقت جنین میگوید و گاهی از چهارپایان و گاهی از کشتیها و گاهی
از آسمانها. آیا میتوان این آیات و نشانهها را انکار کرد؟ به صحرا بنگرم صحرا ته وینم به دریا بنگرم دریا ته وینم به هر جا بنگرم
4. انکار نشانهها و آیات الهی، کوه و در و دشت نشان از قامت رعنا ته وینم باباطاهر ، ص: 192
انگیزههاي روانشناختی و جامعهشناختی مختلف دارد: گاهی به خاطر تقلید و پیروي کورکورانه از دیگران؛ گاهی به خاطر
هواپرستی و قدرتپرستی و میل به بی بند و باري؛ گاهی به خاطر پیش داوريها و پندارهاي غلط؛ و گاهی به خاطر لجاجت و
تعصب. آموزهها و پیامها: 1. به حیوانات و فواید آنها بنگرید و خداشناس شوید. 2. در وسایل طبیعی سفرهاي دریایی و خشکی،
نشانههاي (علم و قدرت) خدا را ببنید. 3. جهان نمایشگاه نشانههاي خداست، پس واقعیتها را انکار نکنید. *** قرآن کریم در
. آیهي هشتاد و دوم سورهي غافر مردم را به جهانگردي هدفمند فرا میخواند و با اشاره به فرجام قدرتمندان گذشته میفرماید: 82
أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَۀُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَانُوا أَکْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَاراً فِی الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَی عَنْهُم مَا کَانُوا
یَکْسِبُونَ و آیا در زمین گردش نکردند تا بنگرند چگونه بوده است فرجام کسانی که پیش از آنان بودند؟ که بیشتر از آنان بودند
و از نظر نیرو و آثار در زمین، برتر بودند؛ و آنچه را کسب میکردند، (عذاب الهی را) از آنان دفع نکرد. نکتهها و اشارهها و
آموزهها و پیامها: آیهي 21 سورهي غافر مشابه این آیه است و نکتهها و اشارهها و پیامهاي آن بیان شد. تکرار این گونه آیات براي
یادآوري و تأکید بر اهمیت موضوع آنهاست. *** ، ص: 193 قرآن کریم در سه آیهي آخر سورهي
غافر به واکنش منفی کافران در برابر پیامبران و ایمان بیهودهي آنان به هنگام عذاب الهی و قانون الهی در این مورد اشاره میکند و
85 . فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِندَهُم مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِم مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُونَ* فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا - میفرماید: 83
آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَکَفَرْنَا بِمَا کُنَّا بِهِ مُشْرِکِینَ* فَلَمْ یَکُ یَنفَعُهُمْ إِیمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبَادِهِ وَخَسِرَ هُنَالِکَ
الْکَافِرُونَ و هنگامی که فرستادگانشان با دلیلهاي روشنِ (معجزه آسا) به سراغ آنان آمدند، به آنچه از دانش نزد آنان بود، شادمان
به خداي یگانه ایمان » : شدند؛ و آنچه آن را مسخره میکردند، آنان را فرو گرفت. و هنگامی که سختیِ (عذابِ) ما را دیدند، گفتند
و [لی هنگامی که سختیِ (عذابِ) ما را دیدند، ایمانشان «. آوردیم و آنچه (از معبودان) را که شریک او قرار میدادیم انکار کردیم
هرگز براي آنان سودي نداشت؛ (این، قانون و) روش خداست که در مورد بندگانش (جاري) بوده است؛ و در آنجا کافران زیان
کردند. نکتهها و اشارهها: 1. آیهي هشتاد و سوم سورهي غافر را دو گونه تفسیر کردهاند: الف) هنگامی که پیامبران الهی با دلایل
روشن به سراغ کافران میرفتند، آنان علوم پیامبران را به ریشخند میگرفتند، ولی همین علوم (که حاوي هشدار در مورد عذاب
ب) وقتی پیامبران الهی با دلایل روشن به سراغ کافران آمدند، کافران به «1» . الهی بود) تحقق یافت و عذاب آنان را احاطه کرد
معلومات ناقص خویش دل خوش کردند و مغرور شدند و از پیامبران روي ، ص: 194 گرداندند و در
البته مانعی ندارد که هر دو معنا مقصود آیه باشد؛ یعنی کافران هم به علوم خود مغرور و «1» . نتیجه، عذاب الهی بر آنان فرود آمد
دلخوش بودند و هم علوم پیامبران را ریشخند میکردند. 3. در این آیه به غرور علمی بشر در برابر پیامبران الهی در طول تاریخ
اشاره شده است. انسانهاي بیظرفیت هر گاه به مختصري از دانش بیکران جهان دست یابند، گرفتار غرور میشوند و دین را به
حاشیه میرانند و حتی ادعاي بینیازي نسبت به معنویات میکنند. اما هنگامی که علم بدون ایمان انسانیّت را به پرتگاه جنگهاي
جهانی و نابودي کلی سوق میدهد و مفاسد اخلاقی و اجتماعی را دامن میزند و هنگامی که انسان به معماهاي علمی بر میخورد
صفحه 64 از 132
و خود را در برابر آنها ناتوان میبیند، بار دیگر به سوي دین بازمیگردد و راه حل این بیماريها را از پیامآوران خدا میخواهد.
همان طور که در قرن بیستم این مراحل بر بشر گذشت و در اوایل قرن، بشر به پیشرفتهاي علمی مغرور شد و از خدا و دین فاصله
گرفت، ولی در اواخر قرن، به دین و معنویت بازگشت. دعوي مکن که برترم از دیگران به علم چون کبر کردي از همه دونان
فروتري (سعدي) 4. در این آیات بار دیگر به بیفایده بودن ایمان افراد در هنگام نزول عذاب الهی اشاره شده است؛ در آن هنگام
درهاي توبه بسته میشود؛ زیرا ایمان آوردن بعد از مشاهدهي عذاب از سر ناچاري و اضطرار و بی ارزش است. ایمانی مفید است
5. سنت و قانون خدا آن است که با که از سر اختیار و انتخاب و در شرایط عادي باشد. ، ص: 195
کافران لجوج برخورد کند وآنان در هنگام دیدن عذاب ایمان آورند و ایمان آنان را نپذیرد. این روش الهی در برخورد با مردم
پیشین، میتواند آموزه و درس عبرتی براي ما باشد. آموزهها و پیامها: 1. غرور علمی در برابر پیامبران، عامل عذاب الهی است. 2. تا
دیر نشده ایمان بیاورید که ایمان اضطراري در هنگام دیدن عذاب الهی، بیفایده است. 3. برخورد با کافران و نپذیرفتن ایمان
تفسیر قرآن مهر جلد «1» . اضطراري آنان، قانون الهی است که در طول تاریخ اجرا شده است. 4. در نهایت، کافران زیان میبینند
هجدهم، ص: 197
بخش